English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
with one voice بایک زبان متفقا
Other Matches
nemine contradicen te بایک زبان
by common consent متفقا
jointly متفقا"
together متفقا
unitedly متفقا"
with one a باتفاق متفقا
broadside بایک شلیک
single address بایک نشانی
broadsides بایک شلیک
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
epistrophe ختم چندجمله بایک کلمه
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
too many irons in the fire <idiom> بایک دست چند هندوانه بلند کردن
commensurably چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
hermaphroditus پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
grss language زبان جی پی اس اس
glossa زبان
abuser بد زبان
abusers بد زبان
rpg language زبان ار پی جی
language lab زبان
tongues زبان
hound's tongue سگ زبان
apl language زبان ای پی ال
two tongued زبان
as one man با یک زبان
tongue [language] زبان
language زبان
tongueless بی زبان
language زبان
tongue زبان
languages زبان ها
report progarm generator زبان ار- پی- جی
c++ زبان ++C
apt language زبان ای پی تی
languages زبان
language translator مترجم زبان
linguists زبان دان
human language زبان بشری
Welsh زبان ولز
brickbat زخم زبان
compile language زبان کامپایل
kiffa australis زبان جنوبی
language processor زبان پرداز
language processor پردازشگر زبان
rap زخم زبان
raps زخم زبان
language master اموزگار زبان
body language زبان بدن
lamblkin زبان بسته
language master زبان اموز
keltŠetc زبان سلت ها
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
mother tongue زبان مادری
mother tongues زبان مادری
high dutch زبان المانی
control language زبان کنترل
hibernian ایرلندی زبان
basic language زبان بیسیک
computer language زبان کامپیوتر
Hebrew زبان عبری
irish gaelic زبان سلتی
intelligent language زبان هوشمند
Latin زبان لاتین
compiler language زبان همگردانی
icelandic زبان ایسلندی
bengali زبان بنگاله
computer language زبان کامپیوتری
tongue-tied زبان بسته
khowar زبان خواری
lao زبان تایی
lapponian زبان لایلاندی
lisp language زبان لیسپ
grammars دستور زبان
charlatanry زبان بازی
cobol زبان کوبول
grammar دستور زبان
lithuanian زبان لیتوانی
logopathy زبان پریشی
command language زبان دستوری
command language زبان فرمان
command language زبان فرماندهی
comit language زبان کامیت
sugary شیرین زبان
diatribes زخم زبان
diatribe زخم زبان
machine language زبان ماشین
linguiform به شکل زبان
charlatanism زبان بازی
lingual papillae پرزهای زبان
common language زبان مشترک
common language زبان عمومی
dumbest زبان بسته
commerical language زبان تجاری
dumber زبان بسته
dumb زبان بسته
lapsus linguac لغزش زبان
licks زبان زدن
licked زبان زدن
lick زبان زدن
Urdu زبان اردو
lolls زبان بیرون
lolling زبان بیرون
lolled زبان بیرون
loll زبان بیرون
lark heel زبان در قفا
conversational language زبان محاورهای
idiom زبان ویژه
acrimoniousness زخم زبان
erse زبان گالی
equivocator زبان باز
Afghan زبان افغانی
enquiry language زبان پرس و جو
algebraic language زبان جبری
english speaking انگلیسی زبان
algol زبان الگول
estonian زبان استونی
accadian زبان اکد
fabricated language زبان ساختگی
idioms زبان ویژه
sign language زبان علامات
formal language زبان صوری
sign language زبان اشاره
sign languages زبان علامات
flemish زبان فلاندرز
sign languages زبان اشاره
aryan زبان اریایی
algol 0 زبان الگول 06
decompilation به زبان اصلی
declarative language زبان تشریحی
declarative language زبان اعلانی
aphasia زبان پریشی
aramaic زبان ارامی
fortran زبان فرترن
aramaean زبان باستانی
application oriented language زبان کاربردی
design language زبان طراحی
an busive bellow شخص بد زبان
an abusive bellow شخص بد زبان
dysphasia زبان پریشی
algorithmic language زبان الگوریتمی
artificial language زبان مصنوعی
dumb language زبان حال
armenian زبان ارمنی
ambiguous language زبان مبهم
baluchi زبان بلوچی
gaulish زبان گال
cryptologic زبان رمز
dactylology زبان انگشتی
dancing language زبان رقص
Celtic زبان سلتی
graphic language زبان نگارهای
British زبان انگلیسی
lingua franca زبان میانجی
gujarati زبان گجراتی
halophrastic language زبان تک واژهای
dumb language زبان بی زبانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com