English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
Other Matches
body and soul <idiom> با تمام وجود
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
She was talking to (with ) a friend . داشت با دوستش صحبت می کرد
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
it is in my recollection یاد دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
i maintain عقیده دارم که ...
i intend to stay here خیال دارم که ...
I agree. قبول دارم.
I have a question. من یک سئوال دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I need my e من دوست دارم
own a house خانهای دارم
my a is 0 years من 04سال دارم
I have a headache. من سر درد دارم.
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
close the door please خواهش دارم
i wish to stay here میل دارم ...
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go قصد دارم بروم
i stand to it that جدا عقیده دارم که
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
iam ill bested موقعیت بدی دارم
i yearn for ارزوی استراحت دارم
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
neer do well or well پی وجود
personalities وجود
personality وجود
despite با وجود
entities وجود
entity وجود
presence وجود
existence وجود
individuation وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
in spite با وجود
existences وجود
being وجود
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama تمام نما اینه تمام نما
panoramas تمام نما اینه تمام نما
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
universe عالم وجود
in spite of that با وجود این
viruses وجود دارد
system اصول وجود
exists وجود داشتن
existed وجود داشتن
systems اصول وجود
nonetheless بااین وجود
regardless با وجود علیرغم
essence وجود ماهیت
individuality وجود فردی
exist وجود داشتن
pantheist معتقدبوحدت وجود
drink hail گوارای وجود
Despite the fact that… با وجود اینکه
begetter وجود اور
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
to be there وجود داشتن
be وجود داشتن
fact وجود مسلم
facts وجود مسلم
realities اصالت وجود
d. constitution وجود نازک
reality اصالت وجود
d. of constitution نازکی وجود
pre existence تقدم وجود
none the less با وجود این
person وجود ذات
persons وجود ذات
non ego غیر وجود
self assertiveness ابراز وجود
qualities وجود خصوصیت
quality وجود خصوصیت
virus وجود دارد
preexistence تقدم وجود
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
cosmologies نظام عالم وجود
begetting سبب وجود شدن
begets سبب وجود شدن
objectives دارای وجود خارجی
pantheism ایین وحدت وجود
preexistent دارای تقدم در وجود
in the face of such odds با وجود این تفاوت
preexist قبلا وجود داشتن
atheism انکار وجود خدا
animalization وجود مواد حیوانی
know nothing منکر وجود خدا
objective دارای وجود خارجی
nevertheless با این وجود علیرغم
numen وجود الهی خدا
beget سبب وجود شدن
hydrometeor وجود بخاراب در هوا
oxaluria وجود جوهر ترشک
cosmology نظام عالم وجود
for all that با وجود همه اینها
and there an end. و پایان وجود دارد.
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
hemoglobinuria وجود هموگلوبین درادرار
hematuria وجود خون در ادرار
cosmos نظام عالم وجود
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
converging تقارب خطوط وجود تشابه
react تغییر به علت وجود یک ماده
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
reacts تغییر به علت وجود یک ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com