Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
Other Matches
There was a run on the banks .
مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
unkennel
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
lolling
زبان بیرون
lolled
زبان بیرون
lolls
زبان بیرون
loll
زبان بیرون
to protrude one's tongue
زبان خودرا بیرون انداختن
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
neap
کشند اب
tide
کشند اب
tide
کشند
tideless
بی کشند
tidewater
خط ساحلی کشند اب
tide table
جدول کشند
tideway
کشند راه
tidal wave
موج کشند
tide
کشند داشتن
semidiurnal tide
کشند نیمروزه
diurnal tide
کشند روزانه
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
semidiurnal tide
کشند نیم روزانه
mean range of the tide
میانگین ارتفاع کشند
half tide level
ارتفاع متوسط کشند اب دریا
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
towline
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
tidal prism
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles
سوراخ سوراخ کردن
riddle
سوراخ سوراخ کردن
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
دریچه سوراخ سوراخ
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
swage block
قالب سوراخ سوراخ
grids
دریچه سوراخ سوراخ
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
puncture
سوراخ
outages
سوراخ
puncturing
سوراخ
outage
سوراخ
punctured
سوراخ
lace
پر از سوراخ
broaches
سوراخ کن
eyelet
سوراخ
eyelets
سوراخ
broaching
سوراخ کن
pecker
سوراخ کن
leaked
سوراخ
overtures
سوراخ
overture
سوراخ
orifice
سوراخ
broacher
سوراخ کن
borehole
سوراخ
columbarium
سوراخ
mure
سوراخ
punctures
سوراخ
laces
پر از سوراخ
loop
سوراخ
awl
سوراخ کن
looped
سوراخ
cribriform
سوراخ سوراخ
broach
سوراخ کن
loops
سوراخ
opening
سوراخ
broached
سوراخ کن
openings
سوراخ
boreholes
سوراخ
foraminated
سوراخ سوراخ
waterholes
سوراخ
punches
سوراخ کن
hole
سوراخ
meshing
سوراخ
piercer
سوراخ کن
punched
سوراخ کن
holed
سوراخ
pertusion
سوراخ
boring
سوراخ
punch
سوراخ کن
pigenhole
سوراخ
pinking
سوراخ
abroach
سوراخ
foraminiferous
سوراخ سوراخ
foramen
سوراخ
slot
سوراخ
slots
سوراخ
mesh
سوراخ
meshes
سوراخ
orifices
سوراخ
thirl
سوراخ
imperforate
بی سوراخ
finger hole
سوراخ
pumiceous
سوراخ سوراخ
fenestra
سوراخ
slotting
سوراخ
punctulate
سوراخ سوراخ
pitting
سوراخ سوراخ
holes
سوراخ
spy hole
سوراخ
perforator
سوراخ کن
tap
سوراخ
alveolar
سوراخ سوراخ
peep hole
سوراخ
tapped
سوراخ
tapping
سوراخ
perforation
سوراخ
drill hole
سوراخ
edge perforated
لب سوراخ
taphole
سوراخ
waterhole
سوراخ
leaks
سوراخ
leak
سوراخ
holing
سوراخ
rivet hole
سوراخ پرچ
interstice
سوراخ ریز
leaky
سوراخ دار
perforated
سوراخ دار
blind hole
سوراخ مسدود
puncher
سوراخ کننده
perforates
سوراخ کردن
weak square
حفره سوراخ
blind hole
سوراخ کور
zero punch
سوراخ صفر
loop-hole
سوراخ دیدبانی
perforating
سوراخ کردن
nostrils
سوراخ بینی
nostril
سوراخ بینی
perforated
سوراخ شده
punched hole
سوراخ منگنه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com