Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (39 milliseconds)
English
Persian
squeak
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaked
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaking
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaks
با صدای جیغ صحبت کردن
Search result with all words
To speak in a low voice.
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
Other Matches
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
To quibble and equivocate.
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
sass
بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
confabulate
صحبت کردن
to talk
[to]
صحبت کردن
[با]
speaks
صحبت کردن
talk
صحبت کردن
speak
صحبت کردن
talks
صحبت کردن
talked
صحبت کردن
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
To refer to implicitly. To hint.
درپرده صحبت کردن
go on
<idiom>
زیادی صحبت کردن
To talk in measured terms . To talk slowly.
شمرده صحبت کردن
pipe up
<idiom>
بلندتر صحبت کردن
To pay money. To make a payment.
بی پرده صحبت کردن
take exception to
<idiom>
مخاف صحبت کردن
to switch on
طرف صحبت کردن
to speak candidly
<idiom>
بی پرده صحبت کردن
sniffling
با فن فن صحبت یاگریه کردن
To speak with freedom.
آزادانه صحبت کردن .
To speak elaborately.
با آب وتاب صحبت کردن
sniffle
تودماغی صحبت کردن
harp on
<idiom>
بانارضایتی صحبت کردن
hobnobbed
صحبت دوستانه کردن
sniffled
با فن فن صحبت یاگریه کردن
hobnob
صحبت دوستانه کردن
to speak to somebody
با کسی صحبت کردن
sniffled
تودماغی صحبت کردن
sniffles
با فن فن صحبت یاگریه کردن
waste one's breath
<idiom>
بی نتیجه صحبت کردن
tell (someone) off
<idiom>
با عصبانیت صحبت کردن
hobnobbing
صحبت دوستانه کردن
sniffles
تودماغی صحبت کردن
sniffle
با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffling
تودماغی صحبت کردن
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
hold forth
<idiom>
صحبت کردن درمورد
hobnobs
صحبت دوستانه کردن
ad-libs
بدون نوشته صحبت کردن
sound off
باصدای بلند صحبت کردن
To speak slowly.
آهسته صحبت کردن (شمرده)
lisps
نوک زبانی صحبت کردن
break in upon
قطع کردن صحبت کسی
To talk like a book .
لفظ قلم صحبت کردن
ad-lib
بدون نوشته صحبت کردن
to take the floor
حرف زدن صحبت کردن
lisp
نوک زبانی صحبت کردن
lisped
نوک زبانی صحبت کردن
lisping
نوک زبانی صحبت کردن
ad-libbed
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing
بدون نوشته صحبت کردن
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
to interrupt any one's speech
صحبت کسیرا قطع کردن
talk shop
<idiom>
درموردکار شخصی صحبت کردن
sniffling
درحال عطسه صحبت کردن
To strick up a conversation with somebody.
سر صحبت را با کسی باز کردن
have a word with
<idiom>
بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
sniffle
درحال عطسه صحبت کردن
to speak fluently
بطور روان صحبت کردن
sniffled
درحال عطسه صحبت کردن
sniffles
درحال عطسه صحبت کردن
talks
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talked
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talk
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
speech
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
phoning
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
speeches
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
bespeak
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
to speak fluent Farsi
روان صحبت کردن زبان پارسی
phones
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
To speake broken French.
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
phoned
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
declaim
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
carp
از روی خرده گیری صحبت کردن
declaiming
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaimed
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaims
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
in touch
<idiom>
بایکدیگر صحبت کردن،درارتباط داشتن
to speak on behalf of
[as representative]
از طرف
[کسی]
صحبت کردن
[به عنوان نماینده]
adlib
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
blather
حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردن
to talk insistently to somebody
با کسی به اصرار صحبت کردن
[تا قانع شود]
beat around the bush
<idiom>
غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
straight from the shoulder
<idiom>
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
cant
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
phones
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoning
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phoning
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoned
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephone
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phone
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
conversing
: صحبت کردن محاوره کردن
converse
: صحبت کردن محاوره کردن
conversed
: صحبت کردن محاوره کردن
converses
: صحبت کردن محاوره کردن
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
gesticulating
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulates
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
swished
صدای فش فش کردن
plink
صدای دق دق کردن
swish
صدای فش فش کردن
swishes
صدای فش فش کردن
to blate
مع مع کردن
[صدای بز]
swishing
صدای فش فش کردن
swoosh
صدای خش خش کردن
crepitate
صدای خش خش کردن
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
whoosh
صدای صفیرایجاد کردن
sizzled
صدای هیس کردن
bellowing
صدای گاو کردن
pinging
صدای غژایجاد کردن
bellowed
صدای غرش کردن
pings
صدای غژایجاد کردن
bellowed
صدای گاو کردن
bellow
صدای غرش کردن
turn down
<idiom>
کم کردن صدای بلند
whooshed
صدای صفیرایجاد کردن
bellowing
صدای غرش کردن
sizzle
صدای هیس کردن
keck
صدای قی کردن دراوردن
gee
صدای هی و هین کردن
bleated
صدای بزغاله کردن
pinged
صدای غژایجاد کردن
bleating
صدای بزغاله کردن
bellow
صدای گاو کردن
bleats
صدای بزغاله کردن
ping
صدای غژایجاد کردن
bleat
صدای بزغاله کردن
whooshing
صدای صفیرایجاد کردن
whooshes
صدای صفیرایجاد کردن
chirr
صدای ملخ کردن
sizzles
صدای هیس کردن
sizzling
صدای هیس کردن
to ask somebody to say a few words
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
bellowed
صدای شبیه نعره کردن
stridulate
تولید صدای گوشخراش کردن
bellow
صدای شبیه نعره کردن
bellowing
صدای شبیه نعره کردن
vociferate
با صدای بلند ادا کردن
zoom
با صدای وزوز حرکت کردن
screeck
صدای گوشخراش ایجاد کردن
screak
صدای گوشخراش ایجاد کردن
zoomed
با صدای وزوز حرکت کردن
zooms
با صدای وزوز حرکت کردن
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
distorts
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
distort
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plash
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
whish
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
quacks
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quack
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacking
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boos
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com