English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (37 milliseconds)
English Persian
pace با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
Search result with all words
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
Other Matches
slid اهسته رفتن
entrain اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
trickle charge پر کردن اهسته
to slack up کم کم اهسته کردن
slacken اهسته کردن
slackened اهسته کردن
slackens اهسته کردن
slackening اهسته کردن
anneal نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
decelerate کندکردن اهسته کردن
decelerates کندکردن اهسته کردن
decanting اهسته خالی کردن
decanted اهسته خالی کردن
slowing اهسته کردن یاشدن
elutriate اهسته خالی کردن
slowest اهسته کردن یاشدن
slowed اهسته کردن یاشدن
slow اهسته کردن یاشدن
decant اهسته خالی کردن
decelerated کندکردن اهسته کردن
decants اهسته خالی کردن
slows اهسته کردن یاشدن
decelerating کندکردن اهسته کردن
gentlest اهسته ملایم کردن
slower اهسته کردن یاشدن
gentle اهسته ملایم کردن
gentler اهسته ملایم کردن
retard عقب انداختن اهسته کردن
cooing اهسته بازمزمه ادا کردن
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
retarding عقب انداختن اهسته کردن
retards عقب انداختن اهسته کردن
coo اهسته بازمزمه ادا کردن
coos اهسته بازمزمه ادا کردن
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
cooed اهسته بازمزمه ادا کردن
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
plodded اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
instill کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
paces باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
pace باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
parade lap رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
drawling کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
To quibble and equivocate. پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot out <idiom> اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
slanted کج رفتن کج کردن
slants کج رفتن کج کردن
slant کج رفتن کج کردن
mopping up پاک کردن رفتن
to start [for] شروع کردن رفتن [به]
to take a walk گردش کردن یا رفتن
walk گردش کردن پیاده رفتن
get on پیش رفتن کار کردن
walked گردش کردن پیاده رفتن
walks گردش کردن پیاده رفتن
duck زیر اب رفتن غوض کردن
ducked زیر اب رفتن غوض کردن
pierce رخنه کردن فرو رفتن
pierces رخنه کردن فرو رفتن
ducks زیر اب رفتن غوض کردن
get off روانه کردن عقب رفتن از
duckings زیر اب رفتن غوض کردن
cabbage کش رفتن رشد پیدا کردن
get a wiggle on <idiom> عجله کردن با شتاب رفتن
to go on جلوتر رفتن سلوک کردن
to push off شروع کردن بیرون رفتن
set on پیش رفتن حمله کردن
to go along همراه رفتن همراهی کردن
put off تاخیر کردن طفره رفتن
cabbages کش رفتن رشد پیدا کردن
lightly اهسته
silently اهسته
languidly اهسته
indistinct اهسته
gradual اهسته
cattish اهسته رو
slowly اهسته
plodder اهسته رو
quietly اهسته
slow footed اهسته
ritardando اهسته تر
slow down اهسته
fabian اهسته رو
catlike اهسته رو
low اهسته
limper اهسته رو
lentamente اهسته
slow اهسته
at a slow pace اهسته
largo a اهسته
slows اهسته
below ones breath اهسته
tardo اهسته
slowest اهسته
lento a اهسته
slower اهسته
low low اهسته اهسته
slowed اهسته
slowing اهسته
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
waste بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
drifted بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
bypassed از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drifts بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
fluctuates نوسان کردن بالا وپایین رفتن
to go places گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
bypasses از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drifting بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
bypassing از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
fluctuated نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate نوسان کردن بالا وپایین رفتن
wastes بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypass از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
jiggling تکان اهسته
jiggles تکان اهسته
trudged قدم اهسته
goose-step قدم اهسته
goose-stepped قدم اهسته
rallenttando بتدریج اهسته تر
pianissimo بسیار اهسته
to wear away اهسته راندن
goose-stepping قدم اهسته
dink ضربه اهسته
trudges قدم اهسته
tip ضربت اهسته
trudge قدم اهسته
piaffer یورتمه اهسته
goose-steps قدم اهسته
jiggled تکان اهسته
crawls اهسته خزیدن
jiggle تکان اهسته
soften اهسته ترکردن
mealy mouthed اهسته حرف زن
crawled اهسته خزیدن
jog اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
jogging اهسته دویدن
jogs اهسته دویدن
crawl اهسته خزیدن
mealy-mouthed اهسته حرف زن
slow ahead اهسته به جلو
slow and steady اهسته وپیوسته
tipping ضربت اهسته
dead slow خیلی اهسته
tapping اهسته زدن
tapped اهسته زدن
slow paced اهسته خرام
slow paced اهسته گام
to burn down or low اهسته ترسوختن
to burn down ar low اهسته ترسوختن
tap اهسته زدن
percuss اهسته زدن به
softens اهسته ترکردن
softened اهسته ترکردن
low پایین اهسته
goose step قدم اهسته
trudging قدم اهسته
largo اهسته و مفصل
simmer اهسته جوشیدن
simmering اهسته جوشیدن
simmers اهسته جوشیدن
languid بی حال اهسته
dab اهسته زدن
susurration سخن اهسته
jog trot کاریکنواخت و اهسته
dabs اهسته زدن
lagging اهسته کند
andante نسبتا اهسته
dogtrot یورتمه اهسته
sluggish بطی اهسته رو
lockstep قدم اهسته
dabbed اهسته زدن
simmered اهسته جوشیدن
tramped باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
sinuating حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
tramps باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com