English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English Persian
pencilled با مداد کشیده شده
Other Matches
drawl کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
lead pencil مداد
pencilling مداد
pencils مداد
whose pencil? مداد کی
lipstick مداد لب
pencil مداد
lipsticks مداد لب
whose pencil? مداد که
sharper مداد تراش
six d. pencils شش دو جین مداد
sharpeners مداد تراش
leadpencil مداد سربی
pastel مداد رنگی
pencils مداد رنگی
plumbago مغز مداد
portcrayon مداد گیر
graphite مغز مداد
eraser مداد پاک کن
sharpener مداد تراش
erasers مداد پاک کن
pencil مداد ابرو
pencils مداد ابرو
john's pencil مداد جان
pencilling مداد ابرو
pencilling مداد رنگی
pencil مداد رنگی
colored pencil مداد رنگی
line drawings نقاشی با مداد وقلم
pencilling هر چیزی شبیه مداد
pencil هر چیزی شبیه مداد
line drawing نقاشی با مداد وقلم
crayons مداد رنگی مومی
crayon مداد رنگی مومی
pencils هر چیزی شبیه مداد
infernal stone مداد نیترات دارژان
mark sensing علامت زدن با مداد نرم
Whose pencil is this ? این مداد مال کیست ؟
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
crayons مداد ابرو نقاشی کردن
crayon مداد ابرو نقاشی کردن
slat چوب مداد میله پشت صندلی
slats چوب مداد میله پشت صندلی
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
drawlingly کشیده
ectomorph کشیده تن
deep drawn از ته دل کشیده
tense کشیده
tensing کشیده
tenses کشیده
indrawn تو کشیده
tensed کشیده
leptosome کشیده تن
tensest کشیده
tenser کشیده
leptokurtic کشیده
drawn کشیده
drew کشیده شد
longs کشیده
longest کشیده
longer کشیده
posttensioning پس کشیده
longed کشیده
threaded نخ کشیده
oblongated کشیده
oblonated کشیده
long کشیده
long- کشیده
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
in tow <idiom> کشیده شده
intractile کشیده نشدنی
flat trajectory خط سیر کشیده
flat fire تیر کشیده
ectomorphy کشیده تنی
ectomorphic type سنخ کشیده تن
long robe صورت کشیده
low angle fire تیر کشیده
low angle مسیر کشیده
leptomorph کشیده ریخت
pinxit کشیده است
prolate کشیده شده
tensive کشیده شدنی
touse کشیده شدن
tractile کشیده شدنی
vellum paper کاغذمهره کشیده
chock-a-block کاملا کشیده
deprived محرومیت کشیده
chock-a-block بالا کشیده
drawable کشیده شدنی
couchant دراز کشیده
linear باریک کشیده
elongates کشیده کردن
dragged کشیده شدن
elongating کشیده کردن
drag کشیده شدن
extensive بسیط کشیده
at full length دراز کشیده
elongate کشیده کردن
indrawn بداخل کشیده
saps شیره کشیده از
flare زبانه کشیده
deer neck گردن کشیده
sapped شیره کشیده از
threaded بند کشیده
sap شیره کشیده از
flares زبانه کشیده
drags کشیده شدن
deep fetched از ته دل کشیده شده
chanting اهنگ ساده و کشیده
chanted اهنگ ساده و کشیده
taut محکم کشیدن کشیده
chant اهنگ ساده و کشیده
satined paper گاغذ مهره کشیده
draw کشیده شدن عهده
draws کشیده شدن عهده
drawn on کشیده شدن عهده
oblong دوک مانند کشیده
if you please بیزحمت زحمت کشیده
chants اهنگ ساده و کشیده
pulled muscle عضله کشیده شده
extendible کشیده شدنی امتدادپذیر
underdraw کشیده نشدن زه تا اخر
lanternjaws صورت لاغر و کشیده
hell-bent به بیراهه کشیده شده
deep fetched از ته سینه کشیده شده
hell bent به بیراهه کشیده شده
oblongs دوک مانند کشیده
conduct اداره کردن کشیده شدن
opens وضع زه هنگام کشیده شدن
opened وضع زه هنگام کشیده شدن
conducted اداره کردن کشیده شدن
conducting اداره کردن کشیده شدن
conducts اداره کردن کشیده شدن
open وضع زه هنگام کشیده شدن
prone float روی شکم با دستهای کشیده
wired سیم کشیده مفتول دار
He has suffered a great deal at the hands of his wife . از دست زنش خیلی کشیده
hard drawn copper wire سیم مسی کشیده شده
infill نقاط کشیده شده روی نقشه
flat trajectory سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
come home کشیده شدن لنگر به طرف ناو
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
he is at the end of his tether چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
in perspective کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to be at full stretch تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
drags چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
hauls همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
stillage چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
haul همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
extends وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
y scale در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
karadja medallion ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic نوشته شده کشیده شده
drawings روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com