English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English Persian
lack vt با گلوله سوراخ کردن
Other Matches
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
riddle سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launching به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ball گلوله کردن
bullet-proof ضد گلوله کردن
clew گلوله کردن
to round up گلوله کردن
spot مشاهده کردن گلوله ها
slugs گلوله باران کردن
slugged گلوله باران کردن
spots مشاهده کردن گلوله ها
shell off گلوله باران کردن
cannonade گلوله باران کردن
slug گلوله باران کردن
shoot پرتاب کردن گلوله
discharge خالی کردن گلوله
shoots پرتاب کردن گلوله
bombarded بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up کوک کردن اماده کردن گلوله
bombard بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing بمباران کردن گلوله باران کردن
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
to roll a huge snowball گلوله بزرگی از برف درست کردن
punched سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن
delved سوراخ کردن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
delving سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن
punches سوراخ کردن
broached سوراخ کردن
delve سوراخ کردن
delves سوراخ کردن
stabs سوراخ کردن
stab سوراخ کردن
scuttled سوراخ کردن
broach سوراخ کردن
scuttle سوراخ کردن
scuttles سوراخ کردن
punch سوراخ کردن
steek سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
stabbed سوراخ کردن
drill سوراخ کردن
to burn a hole سوراخ کردن
gore سوراخ کردن
drills سوراخ کردن
gored سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن
gores سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن
goring سوراخ کردن
boring سوراخ کردن
foraminate سوراخ کردن
pierces سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
pierce سوراخ کردن
pools سوراخ کردن
pooled سوراخ کردن
pool سوراخ کردن
incising سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن
bores سوراخ کردن
transfix سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
to set abroach سوراخ کردن
to punch a hole in سوراخ کردن
wear a hole in سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
bore سوراخ کردن
scuttling سوراخ کردن
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
stabilization برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
hollow forge سوراخ کردن گرم
spit سوراخ کردن تف انداختن
prongs باچنگ ک سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن قایق
pecked بانوک سوراخ کردن
precision bore سوراخ کردن دقیق
puncturing سوراخ کردن شکست
lancinate بانیزه سوراخ کردن
prong باچنگ ک سوراخ کردن
peck بانوک سوراخ کردن
pecking بانوک سوراخ کردن
pertusion عمل سوراخ کردن
gride سوراخ کردن فرورفتن
to tear a hole in سوراخ یا پاره کردن
spits سوراخ کردن تف انداختن
broaching سوراخ کردن قایق
pecks بانوک سوراخ کردن
transfixion عمل سوراخ کردن
punches مهر کردن سوراخ
to peck a hole in با نوک سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن شکست
broached سوراخ کردن قایق
burrs بامته سوراخ کردن
burring بامته سوراخ کردن
punched سوراخ ایجاد کردن
punched مهر کردن سوراخ
burr بامته سوراخ کردن
punctures سوراخ کردن شکست
punches سوراخ ایجاد کردن
back drill از پشت سوراخ کردن
tusks سوراخ کردن یا کندن
punch مهر کردن سوراخ
burred بامته سوراخ کردن
tusk سوراخ کردن یا کندن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
punch سوراخ ایجاد کردن
punctured سوراخ کردن شکست
broach سوراخ کردن قایق
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
windage حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
punctured سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing سوراخ کردن پنچر شدن
notches شکاف چوبخط سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن پنچر شدن
punctures سوراخ کردن پنچر شدن
notch شکاف چوبخط سوراخ کردن
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jab خنجر زدن سوراخ کردن
drill سوراخ کردن چاه کندن
drilled سوراخ کردن چاه کندن
drills سوراخ کردن چاه کندن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
slotting سوراخ کردن شکاف کوچک
jabs خنجر زدن سوراخ کردن
slots سوراخ کردن شکاف کوچک
jabbed خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing خنجر زدن سوراخ کردن
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise گشادتر کردن سوراخ اره مدور
pinhole سوراخ کردن برای گوشی یاز
bores وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
karatonyxis عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
bore وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loophole سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
borer هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
jackhammer مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill مته برای سوراخ کردن هسته بتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com