Dictiornary-Farsi | بتن بدون ارماتور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
plain concrete	بتن بدون ارماتور


Search result with all words

uncurtailed bars	ارماتور بدون تقلیل مقطع
Other Matches

armature	ارماتور
reinforcement	ارماتور
binding reiforcement	ارماتور دورپیچی
suspension reinforcement	ارماتور معلق
continuous reinforcecement	ارماتور ممتد
longitudinal reinforcement	ارماتور طولی
transverse reinforcement	ارماتور عرضی
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
orthogonal mesh reinforcement	شبکه ارماتور عمود برهم
concrete steel	سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
undoubtedly	بدون شک
undoubted	بدون شک
unstressed	بدون مد
doubtlessly	بدون شک
sans	بدون
to a certainty	بدون شک
goalless	بدون گل
ex	بدون
and no mistake	بدون شک
bottomless	بدون ته
acheilos	بدون لب
ex-	بدون
without	بدون
obtrusively	بدون حق
indubitable	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
wanting	بدون
not nearctic	بدون
acheilous	بدون لب
but	بدون
faultless	بدون خطا
disposed	بدون پوشش
ametabolic	بدون دگردیسی
faceless	بدون ویژگی
ametabolous	بدون دگردیسی
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
bloodlessly	بدون خونریزی
prosaically	بدون لطافت
acid free	بدون اسید
unmanned	بدون سرنشین
non delay	بدون تاخیر
acranial	بدون کاسهء سر
recoilless	بدون لنگر
consistently	بدون تناقض
unexceptional	بدون استثنا
achromic	بدون ترخیم
acold	بدون احساسات
quiescently	بدون جنبش
air dry	بدون رطوبت
free trader	بدون گمرک
nonboresafe	بدون ضامن
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
without recourse	بدون رجوع
on the square	بدون کجی
nonstop	بدون توقف
bareheaded	بدون کلاه
nonsyllabic	بدون هجایی
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
unoccupied	بدون مستاجر
constantly	بدون تغییر
unwary	بدون نگرانی
unceasing	بدون وقفه
anechoic	بدون انعکاس
pathless	بدون جاده
asymptomatic	بدون علامت
excluding meals	بدون غذا
safely	بدون خطر
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
strikeless	بدون ضربت
unpromising	بدون امید
unfurnished	بدون اثاثیه
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
confidently	بدون شبهه
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
indubitable	بدون تردید
inaction	بدون فعالیت
unsigned	بدون امضاء
bachelors	بدون عیال
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
undue	بدون مداخله
bachelor	بدون عیال
unresponsive	بدون احتیاط
unspotted	بدون الودگی
notwithstanding	بدون توجه
unblushing	بدون شرم
termless	بدون شرط
involuntarily	بدون اراده
terrorless	بدون ترس
bloodless	بدون خونریزی
unaligned	بدون صف ارایی
unadvised	بدون اطلاع
undeviating	بدون انحراف
undeviating	بدون تردیدرای
unfeigned	بدون تصنع
continuously	بدون توقف
unlined	بدون پوشش
immediately	بدون واسطه
tenantless	بدون مستاجر
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
insecure	بدون ایمنی
unfinanced	بدون پشتوانه
toeless	بدون پنجه
vacant succession	بدون جانشین
faceless	بدون صورت
unequivocally	بدون ابهام
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
unselfish	بدون خودخواهی
without recourse	بدون حق مراجعه
unattended	بدون متصدی
without justification	بدون مجوز
unequivocal	بدون ابهام
acarpous	بدون میوه
cold turkey	بدون آمادگی
achromatic	بدون ترخیم
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
achlamydeous	بدون پوشش
run on	بدون وقفه
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
endless	بدون پایان
expired	بدون اعتبار
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
stemless	بدون ساقه
voteless	بدون رای
stemless	بدون تنه
vibrationless	بدون لرزه
inoffensive	بدون زنندگی
soilless	بدون خاک
with in compass	بدون مبالغه
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
valveless	بدون سوپاپ
indiscriminately	بدون تمیز
immusical	بدون هماهنگی
dealated	بدون بال
degas	بدون گازکردن
unaccompanied	بدون همراه
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
deice	بدون یخ کردن
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
static	بدون تحرک
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
faultless <adj.>	بدون مشکل
immethodical	بدون اسلوب
impeccable <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
free from error <adj.>	بدون مشکل
off hand	بدون آمادگی
failure free	بدون خرابی
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
tax-free <adj.>	بدون مالیات
baring	بدون روکش
barest	بدون روکش