Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
non tilting mixer
بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
Other Matches
fly wheel
چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
mouse
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
abscissa
محور افقی
x axis
محور افقی مختصات یا محورطولها
gear cluster
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
twisting
دوران حول محور افقی پیچش
twist
دوران حول محور افقی پیچش
twists
دوران حول محور افقی پیچش
x axis
محور افقی روی یک صفحه مختصاتی
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
divided landing gear
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
semirigid
دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
uniaxial
دارای یک محور یک محوری
ring and bead sight
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
english setter
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
hardtop
اتومبیلی شبیه اتومیلهای کروکی که دارای سقف سخت فلزی میباشد
orthotropic
دارای محور اصلی عمودی
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
dumptor
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
levelled
تراز سطح افقی افقی کردن
planes
افقی سطح افق افقی کردن
planed
افقی سطح افق افقی کردن
level
تراز سطح افقی افقی کردن
leveled
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
افقی سطح افق افقی کردن
levels
تراز سطح افقی افقی کردن
planing
افقی سطح افق افقی کردن
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
waste silk
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
The whirligig of time revolves.
دوران دایمی زمان می چرخد.
reeled
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
The earth moves round the sun.
زمین دوز خورشید می چرخد
stepper motor
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepping motor
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
multiplying reel
قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
reels
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reeling
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
axis
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
reel
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reeled
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
paddling
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddles
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
hitch and go
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
swage block
قالب سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
grids
دریچه سوراخ سوراخ
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles
سوراخ سوراخ کردن
riddle
سوراخ سوراخ کردن
grid
دریچه سوراخ سوراخ
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
plotter
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
constants
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
constant
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
ads
میباشد
afr
میباشد
adeno
میباشد
aden
میباشد
afro
میباشد
gametophyte
میباشد
gallium
میباشد
adeni
میباشد
aceto
میباشد
ad
میباشد
sequoia
میباشد
drummed
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
pooled
مخزن
pools
مخزن
sump
مخزن
sumps
مخزن
store
مخزن
pool
مخزن
storing
مخزن
reservedness
مخزن
quartering
مخزن
cache
مخزن
depository
مخزن
ice cream container
مخزن
cisterns
مخزن اب
cisterns
مخزن
feed tank
مخزن اب
stank
مخزن
receptacles
مخزن
receptacle
مخزن
tank
مخزن
moderator tank
مخزن
cistern
مخزن
cistern
مخزن اب
reservoirs
مخزن
reservoir
مخزن
fount
مخزن
caches
مخزن
pond
مخزن
ponds
مخزن
vessel
مخزن
thesauruses
مخزن
repository
مخزن
bombs
مخزن
warehouses
مخزن
storage tank
مخزن
repositories
مخزن
thesaurus
مخزن
vessels
مخزن
bombed out
مخزن
storage
مخزن
repertoire
مخزن
bomb
مخزن
bombed
مخزن
warehouse
مخزن
water tank
مخزن اب
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
he is a man he is sick
وی مریض میباشد
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
reservoirs
ذخیره مخزن اب
duplicating
مخزن دوتایی
duplicates
مخزن دوتایی
storehouses
مخزن انبار
duplicated
مخزن دوتایی
storehouse
مخزن انبار
ponds
مخزن گودال
drum magazine
مخزن استوانهای
duplicate
مخزن دوتایی
surge chamber
مخزن تعادل
magazines
مخزن ماسه
feed tank
مخزن سوخت
tankers
مخزن سوخت
petrol tank
مخزن بنزین
magazine feed
تغذیه مخزن
magazine
مخزن ماسه
gas storage
مخزن بنزین
total reservoir storage
گنجایش کل مخزن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com