English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
exocrine بخارج تراوش کننده
Other Matches
effluents بخارج پخش کننده
effluent بخارج پخش کننده
secernent تراوش کننده
pourer تراوش کننده
osmotic تراوش کننده
oozy لجن الود تراوش کننده
infltrate با تراوش گذراندن تراوش کردن
off از محلی بخارج
effluxion جریان بخارج
spewing بخارج ریختن
spews بخارج ریختن
spewed بخارج ریختن
spew بخارج ریختن
efflux پخش بخارج
efflux انتشار بخارج جریان
jet بخارج پرتاب کردن
supinate بخارج برگرداندن دست
jets بخارج پرتاب کردن
jetted بخارج پرتاب کردن
jetting بخارج پرتاب کردن
supinator عضله مدیره بخارج
I am very much opposed to your going abroad. با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
secernent تراوش افزا اروی تراوش افزا
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
permeation تراوش
percolation تراوش
seep تراوش
secretion تراوش
exudation تراوش
seeped تراوش
seeping تراوش
variation تراوش
variations تراوش
seeps تراوش
leaked تراوش
leak تراوش
flux تراوش
gush تراوش
leakages تراوش
gushed تراوش
gushes تراوش
leakage تراوش
weeps تراوش
transudation تراوش
infiltration تراوش
overflowing تراوش
weep تراوش
leaks تراوش
leaked تراوش کردن
seep تراوش طبیعی
leaks تراوش کردن
leak تراوش کردن
inpour تراوش کردن
exudes تراوش کردن
exuding تراوش کردن
exude تراوش کردن
percolates تراوش کردن
percolated تراوش کردن
oozes تراوش کردن
oozed تراوش کردن
ooze تراوش کردن
percolate تراوش کردن
infiltration coefficient ضریب تراوش
percolating تراوش کردن
exuded تراوش کردن
transude تراوش کردن
seeps تراوش طبیعی
seeps تراوش کردن
osmose تراوش کردن
osmotically از راه تراوش
percolation فرورفت تراوش
diffusion of electrolyte تراوش الکترولیت
permeability تراوش پذیری
oozing تراوش کردن
transudate عرق تراوش
to leak تراوش کردن
impermeable تراوش ناپذیر
to spring a leak تراوش کردن
perviousness تراوش پذیری
psychic secretion تراوش روانی
seeping تراوش کردن
leakage تراوش کردن
osmosis اسمز تراوش
gleet تراوش کردن
gleet تراوش سوزاکی
seep تراوش کردن
infiltrate تراوش کردن
infiltrates تراوش کردن
infiltrating تراوش کردن
seeped تراوش طبیعی
seepage surface سطح تراوش
seeped تراوش کردن
leakages تراوش کردن
seepage area حوزه تراوش
infiltrated تراوش کردن
seepage area منطقه تراوش
grid leak تراوش شبکه
seeping تراوش طبیعی
puddling تراوش ناپذیر کردن
impermeable غیر قابل تراوش
puddled soil خاک تراوش ناپذیر
brights disease تراوش پیشاب سفید
infiltration پالایش بوسیله تراوش
drools اب از دهان تراوش شدن
drooled اب از دهان تراوش شدن
drooling اب از دهان تراوش شدن
seeped چکه تراوش کردن
seeping چکه تراوش کردن
seeps چکه تراوش کردن
seep چکه تراوش کردن
pours تراوش بوسیله ریزش
gleety مانند تراوش سوزاکی
poured تراوش بوسیله ریزش
drool اب از دهان تراوش شدن
pour تراوش بوسیله ریزش
pouring تراوش بوسیله ریزش
impermeability نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
rib to prevent seepage پشت بند جلوگیری از تراوش
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
seepage of oil تراوش طبیعی نفت در روی زمین
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
secernent اندامی که چیزی ازان تراوش کند
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
bilge رخنه پیدا کردن تراوش کردن
bleeding بالازدگی قیر به سطح تراوش قیر
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
secrete تراوش کردن پنهان کردن
secreting تراوش کردن پنهان کردن
secreted تراوش کردن پنهان کردن
secretes تراوش کردن پنهان کردن
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
desolator ویران کننده متروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com