Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 93 (6 milliseconds)
English	Persian
remission of sins	بخشش یا امرزش گناهان
Other Matches
to ask pardon for one'ssins	برای گناهان خود طلب امرزش طلبیدن
pardoable	امرزش پذیر قابل بخشش
remission	امرزش
shrive	امرزش
remittal	امرزش
clemency	امرزش
pardoned	امرزش گذشت
to p oneself of a suspicion	گناهان ماراپاک کن
pardoning	امرزش گذشت
pardon	امرزش گذشت
f. us our sins	گناهان ماراببخش
the propitiation for sins	کفاره گناهان
expiation of sims	کفاره گناهان
pardons	امرزش گذشت
pardonableness	امرزش پذیری
the seven deadly sins	گناهان بزرگ هفتگانه
charity covers a multitude of sins. <proverb>	صدقصه گناهان را پاک می کند .
to repent one's sins	از گناهان خود توبه کردن
shrive	گناهان خود رااعتراف کردن
to shrive oneself	گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
to cry peccavi	بگناهان خودخستوشدن گناهان خودرا اقرار کردن فریاداعتراف براوردن
benefaction	بخشش
baksheesh	بخشش
absolution	بخشش
bounty	بخشش
bestowment	بخشش
generosity	بخشش
gifts	بخشش
gift	بخشش
donations	بخشش
bountifulness	بخشش
dotation	بخشش
remittal	بخشش
munificence	بخشش
largess	بخشش
gratia	بخشش
givig	بخشش
pardoning	بخشش
pardons	بخشش
forgiveness	بخشش
profusion	بخشش
pitied	بخشش
pardoned	بخشش
bestowal	بخشش
lot	بخشش
release	بخشش
released	بخشش
releases	بخشش
clemency	بخشش
boon	بخشش
boons	بخشش
pardon	بخشش
pities	بخشش
donation	بخشش
grant	بخشش
grants	بخشش
granted	بخشش
endowment	بخشش
remission	بخشش
pity	بخشش
endowments	بخشش
debt cut	بخشش بدهکای
graces	بخشش بخت
debt forgiveness	بخشش بدهکای
debt relief	بخشش بدهکای
gracing	بخشش بخت
mercy	بخشش مرحمت
gifted	دارای بخشش
apanage	متعلفات بخشش
to ask for quarter	بخشش طلبیدن
graced	بخشش بخت
absolutory	بخشش امیز
forgivingly	از روی بخشش
irremissibility	بخشش ناپذیری
magneficence	بخشش کرم
absolvable	بخشش پذیر
beneficence	بخشش نیکوکاری
grace	بخشش بخت
pardoning	بخشش فرمان عفو
pardoned	بخشش فرمان عفو
irremissibly	بطور بخشش ناپذیر
deprecation	دعای بخشش یاشفاعت
pardon	بخشش فرمان عفو
forgivable	بخشیدنی بخشش پذیر
pardons	بخشش فرمان عفو
excusable	قابل بخشش و معافیت بخشیدنی
donatory	گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
haircut	بخشش بدهکای [اصطلاح مجازی]
irremissible	بخشش ناپذیر غیر قابل عفو
I think we are out of the woods. <idiom>	فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
liberal gift	بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
acquest	مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com