Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
Other Matches
vortex tube
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
transubstantiation
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
pdm
Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
fetch
بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetches
بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetched
بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
bilge
بالا بردن فشار داخل خن
blowdown
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
compound compression
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
joule kelvin effect
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
back pressure turbine
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
blow in doors
دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
subroutine
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
pulse
پالس
pulsed
پالس
impluse train
پالس
pulse counter
پالس شمار
voltage pulse
پالس ولتاژ
pulse period
تناوب پالس
pulse modulation
مدولاسیون پالس
pulse transmitter
فرستنده پالس
pulse width
پهنای پالس
high power pulse
پالس قوی
light pluse
پالس نور
input pulse
پالس ورودی
pulse converter
مبدل پالس
flyback pulse
پالس برگشت
impluse frequency
فرکانس پالس
heat pulse
پالس حرارتی
ignition pulse
پالس احتراق
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
high power pulse generator
مولد پالس پرقدرت
light pluse generator
مولد پالس نور
pulse amplifier
تقویت کننده پالس
modal dispersion
شکلی از پراکندگی پالس ها
ideal rectangular pulse
پالس مربعی ایده ال
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
spike
پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
decay time
زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
spike
[in a curve/development etc.]
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
cycled
سیکل
cycles
سیکل
cycle
سیکل
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
cycled
سیکل مدار
alternation
نیم سیکل
cycle
سیکل مدار
cycles
سیکل مدار
hertz
یک سیکل در ثانیه
cycle time
زمان سیکل
rankin cycle
سیکل رانکین
idling cycle
سیکل بی باری
kc
کیلو سیکل
carbon cycle
سیکل کربن
storage cycle
سیکل انباره
kilocycle
کیلو سیکل
staticizing cycle
سیکل ایستاسازی
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
training cycle
سیکل اموزشی
carnot cycle
سیکل کارنو
hz
سیکل بر ثانیه
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
flow cycle
سیکل جریان کار
cycle
تناوب پریود سیکل
engine cycle
سیکل کاری موتور
instruction cycle
سیکل یاچرخش دستورالعمل
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
four stroke cycle
سیکل چهار زمانه
cycled
تناوب پریود سیکل
kilomega cycle
یک بیلیون سیکل در ثانیه
cycles
تناوب پریود سیکل
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
billicycle
cycle kilomega کیلومگا سیکل
mhz
یک میلیون سیکل در ثانیه egaHertz
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilocycle
کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
hyperinsulinism
درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
backsliding
کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
royalty
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
treasury stock
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
grace note
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
royalties
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
linocut
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
fox fire
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
ashless dispersant oil
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
mhz
اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
port
مجرا
duct
مجرا
meatus
مجرا
flume
مجرا
vas
مجرا
channelled
مجرا
holes
مجرا
holing
مجرا
tubes
مجرا
strand
مجرا
canals
مجرا
strands
مجرا
spiracle
مجرا
vessel
مجرا
nullah
مجرا
canal
مجرا
foramen
مجرا
channels
مجرا
tube
مجرا
conduit
مجرا
channeling
مجرا
holed
مجرا
hole
مجرا
runway
مجرا
runways
مجرا
channeled
مجرا
channel
مجرا
gully
مجرا
cullis
مجرا
vessels
مجرا
gulleys
مجرا
conduits
مجرا
condvit
مجرا
gullies
مجرا
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
gullets
مجرا کانال
slotting
مجرا شکاف
channel
ترعه مجرا
stenosis
تنگی مجرا
channel
کانال مجرا
slots
مجرا شکاف
subchannel
زیر مجرا
channelled
ترعه مجرا
channelled
کانال مجرا
channels
ترعه مجرا
channels
کانال مجرا
tract
مجرا جهاز
channeling
ترعه مجرا
tracts
مجرا جهاز
channeled
کانال مجرا
slot
مجرا شکاف
channeled
ترعه مجرا
gullet
مجرا کانال
channeling
کانال مجرا
vessels
سفینه مجرا
ductless glands
غدههای بی مجرا
channel capacit
گنجایش مجرا
channel selector
مجرا گزین
vessel
سفینه مجرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com