Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
Other Matches
classicists
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classic
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classics
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicist
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
the drama
تصنیف داستانهای نمایشی
storybook
وابسته به داستانهای این نوع کتابها
dramaturge
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
antique
باستانی
antiquaries
باستانی
classically
باستانی
ancient
باستانی
gray
باستانی
antiquarian
باستانی
traditionary
باستانی
relic
باستانی
relics
باستانی
archaic
<adj.>
باستانی
age old
باستانی
antiques
باستانی
antiquary
باستانی
oldest
باستانی
older
باستانی
age-old
باستانی
old
باستانی
northman
اسکاندیناوی باستانی
norseman
اسکاندیناوی باستانی
ancient relics
اثار باستانی
classicism
سبک باستانی
aramaean
زبان باستانی
in ancient times
در روزگار باستانی
primers
باستانی ابتدایی
primer
باستانی ابتدایی
avestan
زبان باستانی ایران
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
classical
وابسته به ادبیات باستانی
classical
پیرو سبکهای باستانی
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
primeval
بسیار کهن باستانی
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
classicize
درزمره ادبیات باستانی
Monumental design
طرح آثار باستانی
paleograph
نسخه خطی باستانی
ethiopic
زبان باستانی حبشه
paleographic
وابسته بخطوط باستانی
punch-lines
لب مطلب
topics
مطلب
subjected
مطلب
punch-line
لب مطلب
subject
مطلب
punch line
لب مطلب
subjects
مطلب
subjecting
مطلب
criteria
مطلب
afair
مطلب
thought
سر مطلب
thoughts
سر مطلب
topic
مطلب
theme
مطلب
themes
مطلب
label
مطلب
labeling
مطلب
labelled
مطلب
labels
مطلب
pelta
سپر یونانیان ورومیان باستانی
veda
کتاب مقدس باستانی هند
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
gaul
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
classicality
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
press release
مطلب مطبوعاتی
matters
مطلب چیز
principal
مطلب مهم
the salient point
<idiom>
اصل مطلب
the point
[of the matter]
اصل مطلب
subject matter
مطلب موضوع
issues
صدور مطلب
enjambment
ادامهء مطلب
issued
صدور مطلب
gist
مطلب عمده
root of the matter
اصل مطلب
issue
صدور مطلب
press releases
مطلب مطبوعاتی
mattering
مطلب چیز
mattered
مطلب چیز
subjects
مطلب زیرموضوع
subjecting
مطلب زیرموضوع
subjected
مطلب زیرموضوع
subject
مطلب زیرموضوع
label alignment
هم ترازی مطلب
label prefix
پیشوند مطلب
principals
مطلب مهم
precis
چکیده مطلب
clipped speech
حذف مطلب
matter
مطلب چیز
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
dorian
وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
lowdown
<idiom>
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
hit the bull's-eye
<idiom>
به اصل مطلب رسیدن
Lets pass on (proceed) to the main issue.
برویم سر مطلب اصلی
the matter is perplexed
مطلب پیچیده است
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
Lets get to the point.
بپردازیم به اصل مطلب
repeating label
برچسب یا مطلب مکرر
that is not the case
مطلب چنین نیست
under pledge of secrecy
با قول کتمان مطلب
round about
دور سر گرداندن مطلب
to overleap oneself
از مطلب پرت شدن
hugger mugger
تنهایی مطلب محرمانه
The crux of the matter . The quintessence.
جان کلام ( مطلب )
cliff-hanger
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
مطلب یا داستان جالب
comprehension test
ازمون فهم مطلب
cliff hanger
مطلب یا داستان جالب
doge
لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
persepolis
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
therein
دران
phygian
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
item of the agenda
اصل مطلب فهرست برنامه
the matter was kept private
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
typeover mode
حالت تایپ روی مطلب
for brevity's sake
از بهر کوتاه کردن مطلب
to go into the matter
به این مطلب رسیدگی کردن
you must have know this
حتما` این مطلب را شمامیدانستید
contraposition
قلب مطلب بطریق منفی
the point is
اصل مطلب این است
To wonder from the main topic.
از مطلب اصلی دور افتادن
overtype mode
حالت تایپ روی مطلب
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
این مطلب بخودی خود
circumgyration
دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
point of the agenda
اصل مطلب فهرست برنامه
slideway
راهی که دران سر
offing
دران نزدیکی ها
thereabout
دران حدود
therabout
دران حدود
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
the face remains
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
you must know this
شما باید این مطلب را بدانید
nautch
که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review
دران روا نیست
therewith
دران هنگام بدانوسیله
then
انگاه دران هنگام
diction
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
We shall look into the matter in due ( good ) time .
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
slurring
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
plate proof
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
slurs
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
doodads
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodad
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
polytonality
ایجاد چندلحن دران واحد
scrinium
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
polytony
ایجادچند لحن دران واحد
thumbhole
حفرهای که شست دران جابگیرد
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
Greek Revival
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
delphine classics
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
I wI'll not comment on this issue.
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
gill net
دامی که چون ماهی دران بیافتد
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
mainstream
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
flashpoints
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashingpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
he rode me off on a side issue
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
May be I can interest you in this issue .
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
slugfest
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
dies non
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com