Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 31 (3 milliseconds)
English	Persian
i fell a	بخواب رفتم
Other Matches
to sleep away one's time	بخواب گذراندن
snoozle	بخواب رفتن
to fall a	بخواب رفتن
to go off	بخواب رفتن
drop off	بخواب رفتن
he pretended to be asleep	خودرا بخواب زد
hypnic	متعلق بخواب
hibernate	بخواب زمستانی رفتن
dreamful	معتاد بخواب دیدن
hibernating	بخواب زمستانی رفتن
hibernates	بخواب زمستانی رفتن
hibernated	بخواب زمستانی رفتن
i went with him	با او رفتم
i went to fish	رفتم
The child is going to go to bed.	بچه دارد می رود بخواب
I went by bus.	من با اتوبوس رفتم.
i went that instant	در همان ان رفتم
i did go	محققا` رفتم
i went before	من قبلا` رفتم
i went on the instant	در همان ان رفتم
i went there particularly to	یک کاره انجا رفتم
i went a little way with him	چند قدمی با او رفتم
i went there in my own	شخصا` انجا رفتم
i took the wrong way	راه خطا رفتم
i went in to the garden	توی باغ رفتم
I visited him the following day .	فردای آنروز بدیدنش رفتم
mesmeric	مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
I ran away lest I should be seen .	فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
i was on a v to some friends	می رفتم با تنی چند ازدوستانم دیدن کنم
Early to bed and early to rise . <proverb>	زود بخواب و زود بر خیز .

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com