English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (5 milliseconds)
English Persian
snoop بدنبال غذا پوییدن
snooped بدنبال غذا پوییدن
snooping بدنبال غذا پوییدن
snoops بدنبال غذا پوییدن
Other Matches
scanned پوییدن
scans پوییدن
scan پوییدن
seek پوییدن
seeking پوییدن
seeks پوییدن
interlaced scan پوییدن درهم بافته
scanned بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scans بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scan بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scout عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
ensuite بدنبال هم
thereinafter بدنبال ان
jackknife بدنبال
entrain بدنبال کشیدن
to prospect [for] گشتن [بدنبال]
trailing بدنبال کشیدن
trails بدنبال کشیدن
trailed بدنبال کشیدن
trail بدنبال کشیدن
trail بدنبال حرکت کردن
take on <idiom> بدنبال چیزی بودن
trailed بدنبال حرکت کردن
tow باطناب بدنبال کشیدن
tows باطناب بدنبال کشیدن
trailing بدنبال حرکت کردن
trails بدنبال حرکت کردن
wake surfing موج سواری بدنبال قایق
tags برچسب زدن بدنبال اوردن
tag برچسب زدن بدنبال اوردن
cases محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
succeeds بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
snooping بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com