Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
English
Persian
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
Other Matches
trivalve
سه دریچهای
flood gate
سد دریچهای
univalve
یک دریچهای
multivalve
چندین دریچهای
quinquevalvular
پنج دریچهای
gate electrode
الکترود دریچهای
gate tube
لامپ دریچهای
sea ear
یکجورنرم تن یک دریچهای که انرامیخورند
bifurcation gate
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
puppet valve or clack
دریچهای که از جای خود بلند میشود
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
casing
بدنه
housing
بدنه
bridge deck
بدنه پل
compartment
بدنه
trunks
بدنه
trunk
بدنه
shafts
بدنه
shaft
بدنه
contour
بدنه
frameworks
بدنه
framework
بدنه
casings
بدنه
compartments
بدنه
hulls
بدنه
body
بدنه
fuselage
بدنه
fuselages
بدنه
hull
بدنه
bodies
بدنه
airframe
بدنه هواپیما
die stock
بدنه رنده
buffer body
بدنه دافع
motor casing
بدنه موتور
box type van body
بدنه صندوق
costa
تیغه در بدنه
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
auto body sheet
بدنه اتومبیل
tige
بدنه ساقه
cartridge shell
بدنه پوکه
elevator casing
بدنه بالابر
furnace body
بدنه کوره
white body
بدنه سفید
monohull
قایق با یک بدنه
westwork
بدنه غربی
turbin casing
بدنه توربین
pressure hull
بدنه ضد فشار
pump casting
بدنه پمپ
to connect to frame
اتصال به بدنه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
hull column
پایه بدنه
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
gate leaf
بدنه دریچه سد
hull insurance
بیمه بدنه
loop body
بدنه حلقه
magnet case
بدنه اهنربا
magnet housing
بدنه اهنربا
revetment
پوشش بدنه
stocked
بدنه رنده
hulks
بدنه کشتی
shelling
بدنه ساختمان
hulls
بدنه کشتی
shell
بدنه ساختمان
trunks
بدنه ستون
ground
اتصال بدنه
trunk
بدنه ستون
head
شبکه یا بدنه
shafts
بدنه چوبه
shaft
بدنه چوبه
stock
بدنه رنده
hull
بدنه قایق
shells
بدنه ساختمان
fuselage
بدنه هواپیما
fuselages
بدنه هواپیما
hulk
بدنه کشتی
hull
بدنه کشتی
hulls
بدنه قایق
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
saddletree
بدنه چوبی زین
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
engine block
قالب یا بدنه موتور
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
bottom line
طناب زیر بدنه
hull down
بدنه پشت حفاظ
freeboard
بدنه فوقانی ناو
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
selected material
لایه بدنه راه
seacock
شیرهای بدنه ناو
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
thallus
ساقه بدنه گیاه
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
shield
بدنه محافظ دیواره محافظ
shields
بدنه محافظ دیواره محافظ
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com