Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
white body
بدنه سفید
Other Matches
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
contour
بدنه
shaft
بدنه
casings
بدنه
hull
بدنه
trunks
بدنه
framework
بدنه
frameworks
بدنه
trunk
بدنه
hulls
بدنه
compartments
بدنه
casing
بدنه
body
بدنه
fuselage
بدنه
fuselages
بدنه
housing
بدنه
compartment
بدنه
bridge deck
بدنه پل
shafts
بدنه
bodies
بدنه
hull insurance
بیمه بدنه
turbin casing
بدنه توربین
shell
بدنه ساختمان
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
to connect to frame
اتصال به بدنه
shells
بدنه ساختمان
westwork
بدنه غربی
shelling
بدنه ساختمان
tige
بدنه ساقه
trunks
بدنه ستون
stock
بدنه رنده
magnet case
بدنه اهنربا
loop body
بدنه حلقه
monohull
قایق با یک بدنه
motor casing
بدنه موتور
hulk
بدنه کشتی
shaft
بدنه چوبه
shafts
بدنه چوبه
hulks
بدنه کشتی
pressure hull
بدنه ضد فشار
head
شبکه یا بدنه
pump casting
بدنه پمپ
trunk
بدنه ستون
revetment
پوشش بدنه
stocked
بدنه رنده
elevator casing
بدنه بالابر
hull column
پایه بدنه
ground
اتصال بدنه
hull
بدنه کشتی
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
hull
بدنه قایق
hulls
بدنه کشتی
furnace body
بدنه کوره
hulls
بدنه قایق
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
airframe
بدنه هواپیما
die stock
بدنه رنده
box type van body
بدنه صندوق
fuselages
بدنه هواپیما
cartridge shell
بدنه پوکه
buffer body
بدنه دافع
fuselage
بدنه هواپیما
magnet housing
بدنه اهنربا
costa
تیغه در بدنه
auto body sheet
بدنه اتومبیل
gate leaf
بدنه دریچه سد
selected material
لایه بدنه راه
saddletree
بدنه چوبی زین
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
seacock
شیرهای بدنه ناو
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
thallus
ساقه بدنه گیاه
bottom line
طناب زیر بدنه
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
freeboard
بدنه فوقانی ناو
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
engine block
قالب یا بدنه موتور
hull down
بدنه پشت حفاظ
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
blank cheques
چک سفید
white
سفید
sow white
سفید
blank
سفید
shiro
سفید
silvery
سفید
alabastrine
سفید
snow-white
سفید
hoary
سفید
whiter
سفید
blankest
سفید
hoary headed
مو سفید
whitest
سفید
snowy
سفید
blank check
چک سفید
white tailed
دم سفید
blank cheque
چک سفید
minever
خز سفید
chalking
گل سفید
chalks
گل سفید
chalked
گل سفید
chalk
گل سفید
miniver
خز سفید
whiting
گچ سفید
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
cummin
زیره سفید
flagtruce
پرچم سفید
white phosphorous
فسفر سفید
duenna
گیس سفید
white propaganda
تبلیغات سفید
white level
تراز سفید
white-tailed deer
آهویدم سفید
white lead
سفید اب شیخ
white heat
دمای سفید
whity
سفید پوست
white flame
شعله سفید
whity
مایل به سفید
gallvanized iron
اهن سفید
white flag
پرچم سفید
tabula rasa
لوح سفید
white pepper
فلفل سفید
white noise
نویز سفید
cows lungwort
بنک سفید
white winged
سفید بال
decolo
سفید کردن
whitey
مایل به سفید
white f.
پرچم سفید
coif
عرقچین سفید
whitey
سفید پوست
white space
فاصله سفید
chlorosis
یرقان سفید
white noise
نوفه سفید
white oak
بلوط سفید
white matter
ماده سفید
f. of truce
پرچم سفید
gray
کبود سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com