Dictiornary-Farsi | بدون بیعانه. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
Nothing down.	بدون بیعانه.


Other Matches

pledges	بیعانه
earnest money	بیعانه
pledging	بیعانه
pledged	بیعانه
earnest	بیعانه
money in advance	بیعانه
up front	بیعانه
pledge	بیعانه
binder	رسید بیعانه
part payment	بیعانه قسط
deposit	پول بیعانه
deposits	پول بیعانه
earnest	وثیقه بیعانه
handsel	بیعانه دادن
binders	رسید بیعانه
to pay down	بیعانه دادن [اقتصاد]
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
but	بدون
not nearctic	بدون
obtrusively	بدون حق
sans	بدون
ex-	بدون
doubtlessly	بدون شک
indubitable	بدون شک
ex	بدون
to a certainty	بدون شک
wanting	بدون
without	بدون
undoubted	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
acheilos	بدون لب
acheilous	بدون لب
bottomless	بدون ته
and no mistake	بدون شک
unstressed	بدون مد
goalless	بدون گل
i'll warrant	بدون شک
free from error <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
free from backlash	بدون لقی
diamensionless	بدون بعد
immaculate <adj.>	بدون مشکل
free from slip	بدون لغزش
exposed	بدون پوشش
dimensionless	بدون بعد
impeccable <adj.>	بدون مشکل
achromatic	بدون ترخیم
acold	بدون احساسات
undeviating	بدون انحراف
faultless <adj.>	بدون مشکل
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
unadvised	بدون اطلاع
seamless	بدون درز
irrespective	بدون مراعات
toeless	بدون پنجه
off hand	بدون آمادگی
indubitable	بدون تردید
unaccompanied	بدون همراه
without recourse	بدون حق مراجعه
acid free	بدون اسید
unwary	بدون نگرانی
weanting	بدون بی منهای
flavorless	بدون مزه
failure free	بدون خرابی
standstill	بدون حرکت
indiscriminately	بدون تمیز
without recourse	بدون رجوع
disposed	بدون پوشش
zero elasticity	بدون کشش
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
unblushing	بدون شرم
unaligned	بدون صف ارایی
unequivocally	بدون ابهام
unequivocal	بدون ابهام
ametabolous	بدون دگردیسی
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
ametabolic	بدون دگردیسی
by rote	بدون فکر
without justification	بدون مجوز
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
humble	بدون ارتفاع
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
unsigned	بدون امضاء
vibrationless	بدون لرزه
anechoic	بدون انعکاس
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
achromic	بدون ترخیم
bareheaded	بدون کلاه
with in compass	بدون مبالغه
asymptomatic	بدون علامت
endless	بدون پایان
prosaically	بدون لطافت
wayless	بدون جاده
unattended	بدون متصدی
warless	بدون جنگ
bloodlessly	بدون خونریزی
voteless	بدون رای
humblest	بدون ارتفاع
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
dealated	بدون بال
bachelor	بدون عیال
degas	بدون گازکردن
bachelors	بدون عیال
unfunded	بدون سرمایه
deice	بدون یخ کردن
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
safely	بدون خطر
unoccupied	بدون مستاجر
inaction	بدون فعالیت
unlined	بدون استر
acranial	بدون کاسهء سر
faultless	بدون خطا
consistently	بدون تناقض
unpromising	بدون امید
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
cordless	بدون سیم
air dry	بدون رطوبت
unmaned	بدون سرنشین
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
diamensionless	بدون اندازه
undoubted	بدون تردید
stateless	بدون تابعیت
irrespective of	بدون ملاحظه
barer	بدون روکش
immediately	بدون واسطه
bared	بدون روکش
cold turkey	بدون آمادگی
bare	بدون روکش
sans recours	بدون رجوع
sans ceremonie	بدون تشریفات
unleaded	بدون سرب
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
run on	بدون وقفه
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
bares	بدون روکش
scoreless	بدون امتیاز
barest	بدون روکش
irresponsibly	بدون حس مسئولیت
shockless	بدون ضربه
shadeless	بدون سایه
wing it <idiom>	بدون آمادگی
promptly	بدون معطلی
harmlessly	بدون صدمه
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
searchless	بدون جستجو
freely	بدون محدودیت
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
intolerantly	بدون بردباری
backless	بدون پشتی
inviscid	بدون لزوجت
baring	بدون روکش
irreflexive	بدون واکنش
recoilless	بدون لنگر
no doubt	بدون تردید
unfurnished	بدون اثاثیه
non delay	بدون تاخیر
undue	بدون مداخله
nonboresafe	بدون ضامن
inoffensive	بدون زنندگی
expired	بدون اعتبار
unbiased	بدون تبعیض
on the square	بدون کجی
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
unruffled	بدون موج
direct <adj.>	بدون واسطه
problem-free <adj.>	بدون زحمت
quiescently	بدون جنبش
toothless	بدون دندانه