English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
without prejudice بدون تاثیر به اینده
Other Matches
exdividend بدون سود اینده سهام
like water off a duck's back <idiom> بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
incoming اینده
aftertime اینده
futurity اینده
future اینده
forthcoming اینده
following on از پی اینده
forthcomming اینده
approaching اینده
coming اینده
to be اینده
next اینده
lavenir اینده
in the time to come اینده
at a laterd در اینده
toward اینده
comer اینده
the future جهان اینده
prospective مربوط به اینده
the f. winter زمستان اینده
futurism اینده گرایی
looking بنظر اینده
catabatic پایین اینده
by next mail باپست اینده
the a season موسم اینده
prospecting اینده نگری
the next world جهان اینده
prospect اینده نگری
f. tense زمان اینده
prospects اینده نگری
nrxt monday دوشنبه اینده
even tual درنتیجه اینده
prospected اینده نگری
futures contract قرارداد اینده
erelong در اینده نزدیک
emergent بیرون اینده
the next world عالم اینده
the a season فعل اینده
futures قراردادهای اینده
sup.latest or last دیر اینده
upcoming زود اینده
nether world جهان اینده
prospect of the future دورنمای اینده
proximo ماه اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
proximo درماه اینده
offing در اینده نزدیک
paulo postfuture اینده نزدیک
prospectiveness وابستگی به اینده
prospectively با عطف به اینده
providential اینده نگر
futurity اتفاقات اینده
intercurrent در میان اینده
futurity نسل اینده
katabatic پائین اینده
prospectuses اینده نامه
futuristic مربوط به اینده
prospectus اینده نامه
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
perfect foresight اینده نگری کامل
post date تاریخ اینده گذاشتن
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
emergence ناگه اینده اورژانس
long range مربوط به اینده دور
tardy دیر اینده کند
tardiest دیر اینده کند
tardier دیر اینده کند
scout ارزیابی حریف اینده
proximo مربوط بماه اینده
prescient عالم به غیب یا اینده
oncoming پیشامد کننده اینده
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
the rising generation دوره جوانان اینده
provident صرفه جو اینده نگر
emergency ناگه اینده اورژانس
prospectiveness چشم داشت به اینده
latest تازه گذشته اینده
emergencies ناگه اینده اورژانس
scouted ارزیابی حریف اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
future بعد اینده اتیه
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
hold over برای اینده نگاه داشتن
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
providence صرفه جویی اینده نگری
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
impressiveness تاثیر
effect تاثیر
effected تاثیر
influence تاثیر
influenced تاثیر
effecting تاثیر
influx تاثیر
adaphorous بی تاثیر
hanks تاثیر
forcefulness تاثیر
hank تاثیر
affection تاثیر
influences تاثیر
forcibly با تاثیر
sensations تاثیر
semplice بی تاثیر
sensation تاثیر
influxes تاثیر
effectiveness تاثیر
efficacy تاثیر
influencing تاثیر
influence line خط تاثیر
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
size effect تاثیر اندازه
influenced تاثیر کردن بر
field effect با تاثیر میدانی
affected [by] <adj.> تحت تاثیر
coefficients ضریب تاثیر
efficiency درجه تاثیر
aerates در تحت تاثیر
make an impression تاثیر گذاشتن
bear تاثیر داشتن
bears تاثیر داشتن
impressible تاثیر پذیر
influence تاثیر کردن بر
radius of influence شعاع تاثیر
influences تاثیر کردن بر
influencing تاثیر کردن بر
impress تاثیر کردن بر
afair تاثیر کردن
concerned [by] <adj.> تحت تاثیر
effectiveness تاثیر بخشی
impressing تاثیر کردن بر
effectiveness میزان تاثیر
after-effects تاثیر بعدی
aerate در تحت تاثیر
touched تحت تاثیر
inductive influence تاثیر القائی
hit-and-run <idiom> تاثیر ناگهانی
influence value ضریب تاثیر
influence value ارزش تاثیر
impresses تاثیر کردن بر
efficacity درجه تاثیر
impressionability تاثیر پذیری
coefficient ضریب تاثیر
efficacy درجه تاثیر
aerating در تحت تاثیر
impressed تاثیر کردن بر
efficacity تاثیر سودمندی
impressional تاثیر کننده
aerated در تحت تاثیر
after-effect تاثیر بعدی
wallydraigle تاثیر پذیر
edaphic تحت تاثیر خاک
counteract متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting متقابلا" تاثیر گذاشتن
cost effectiveness تاثیر بخشی هزینه
bacterization تحت تاثیر باکتری
ship influence تاثیر عبور کشتی
insalutary تاثیر روحی بد اب و هوا
counteracts متقابلا" تاثیر گذاشتن
impress : تحت تاثیر قراردادن
actions تاثیر اثر جنگ
impressing : تحت تاثیر قراردادن
action تاثیر اثر جنگ
impresses : تحت تاثیر قراردادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com