Dictiornary-Farsi | بدون جنبش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
quiescently	بدون جنبش


Search result with all words

bolshevism	مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Other Matches

libration	جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force	جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
bustle	جنبش
bustled	جنبش
jiggled	جنبش
bustles	جنبش
rocks	جنبش
rock	جنبش
heartbeats	جنبش
kinesthesis	حس جنبش
heartbeat	جنبش
kinesodic	جنبش بر
kinesis	جنبش
immobile	بی جنبش
inanition	جنبش
rocking	جنبش
oscillations	جنبش
oscillation	جنبش
immotile	بی جنبش
actions	جنبش
action	جنبش
rising	جنبش
astir	در جنبش
locomotion	جنبش
vibration	جنبش
vibratility	جنبش
stock-still	بی جنبش
vibrational	جنبش
movement	جنبش
rocked	جنبش
the r.	جنبش
leger or ledger	بی جنبش
motion	جنبش
motioning	جنبش
libration	جنبش
stir	جنبش
stirred	جنبش
inactive	بی جنبش
stirrings	جنبش
mobility	جنبش
swing	جنبش
swings	جنبش
awakening	جنبش
motions	جنبش
stirs	جنبش
jiggle	جنبش
on the move	در جنبش
jiggles	جنبش
jiggling	جنبش
stock still	بی جنبش
passively	بی جنبش
motioned	جنبش
hyperkinesthesia	شدت حس جنبش
impetus	نیروی جنبش
saltation	جنبش ناگهانی
jarred	تکان جنبش
gybe	جنبش تغییرجهت
commotion	جنبش اغتشاش
photokinesis	نور جنبش
psychokinesis	جنبش فراروانی
jar	تکان جنبش
kinetics	جنبش شناسی
reformation	نهضت جنبش
movableness	جنبش پذیری
mass movement	جنبش تودهای
life blood	جنبش بی اخبار
immovableness	جنبش ناچذیری
paratonic	از جنبش بازدارنده
jars	تکان جنبش
kinesalgia	جنبش درمان
undulation	جنبش نوسانی
kinesimeter	جنبش سنج
kinesimometer	جنبش سنج
labor movement	جنبش کارگری
tremour	تکان جنبش
kymograph	جنبش نگار
to youse to a	به جنبش انداختن
kinetoscope	جنبش نما
kymogram	جنبش نگاره
to put in motion	در جنبش دراوردن
operation	گردش جنبش
uniform movement	جنبش یکسان
kinesthesia	حس جنبش درماهیچه
impassionate	به جنبش امده
kinesiotherapy	جنبش درمانی
kinaesthesia	حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis	حس جنبش درماهیچه
libration	جنبش موازنهای
libration	جنبش ترازویی
kinematic	جنبش شناسی
kinematics	جنبش شناسی
immobile	جنبش ناپذیر
kinology	جنبش شناسی
stirred	به جنبش دراوردن
stagnates	از جنبش ایستادن
moved	حرکت جنبش
moves	جنبش تکان
stagnating	از جنبش ایستادن
impassioned	به جنبش درامده
revival	جنبش مذهبی
flicker	پرپرزدن جنبش
revolts	نهضت جنبش
revolt	نهضت جنبش
flickered	پرپرزدن جنبش
travel	حرکت جنبش
traveled	حرکت جنبش
flickers	پرپرزدن جنبش
moved	جنبش تکان
move	حرکت جنبش
stir	به جنبش دراوردن
revivals	جنبش مذهبی
reformers	پیشوای جنبش
stirrings	به جنبش دراوردن
stirs	به جنبش دراوردن
stagnate	از جنبش ایستادن
stagnated	از جنبش ایستادن
move	جنبش تکان
travels	حرکت جنبش
tremors	تکان جنبش
tremor	تکان جنبش
reformer	پیشوای جنبش
forward motion	جنبش پیشرو
braid	جنبش جهش
action	جنبش حرکت
braided	جنبش جهش
actions	جنبش حرکت
moves	حرکت جنبش
braids	جنبش جهش
hydrokinetics	علم جنبش مایعات
an onward movement	جنبش سوی پیش
groundswell	جنبش تند گستر
libration of the moon	جنبش نمایان ماه
gas kinetics	علم جنبش گازها
f. morement	جنبش برای پیشرفت
causing	جنبش سبب شدن
causes	جنبش سبب شدن
cause	جنبش سبب شدن
oscillatory motion	جنبش تاب وار
peristalsis	جنبش کرم وار
gyrostatics	گفتاردر جنبش وضعی
peristaltic movement	جنبش کرم وار
kinematical	وابسته به جنبش شناسی
movable	جنبش پذیر تغییرناپذیر
momentum	مقدار جنبش انی
vibrant	در حال جنبش تکریری
photokymograph	جنبش نگار نوری
tranquil	بی جنبش درحال سکون
music of the spheres	اهنگ جنبش سیارات
myokinetic test	ازمون جنبش عضلانی
angular momentum	مقدار جنبش چرخشی
immobile	ثابت جنبش ناپذیر
peristole	جنبش کرم وار
kinetics	علم جنبش و نیرو
wavy	جنبش بعقب و جلو متموج
photodynamic	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
passivism	فلسفه صبر وعدم جنبش
photodynamics	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism	جنبش در تحت تاثیر روشنایی
reform movement	جنبش یا نهضت برای اصلاحات
she is quick with child	جنبش بچه رادرشکم حس میکند
counter-revolutions	جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution	جنبش برای سرکوبی انقلاب
lost causes	جنبش یا آرمان از دست رفته
immovably	چنانکه نتوان جنبش داد
revivalist movement	جنبش اصول بیداری مذهبی
inert	فاقد نیروی جنبش بیروح
statgnate	از جنبش ایستادن گندیده شده
actimeter	نمایان ساز [جنبش بدن]
lost cause	جنبش یا آرمان از دست رفته
to set in motion	بجریان انداختن به جنبش اوردن
planker	گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
Community architecture	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
gyrostat	التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
spurt	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
ultromotivy	جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
gyrostabilizer	التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
vanes	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
quick stage	ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
revivalist movement	جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
Expressionism	[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
City Beautiful	[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Aesthetic Movement	[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]