English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
irresponsibly بدون حس مسئولیت
Search result with all words
irresponsibly بدون داشتن مسئولیت
amoral بدون احساس مسئولیت اخلاقی
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
without engagement بدون تقبل مسئولیت
Other Matches
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
trusts مسئولیت
trusted مسئولیت
trust مسئولیت
burthen مسئولیت
liability to disease مسئولیت
responsibly با مسئولیت
menage مسئولیت
unresponsive بی مسئولیت
responsibility مسئولیت
responsibilities مسئولیت
irresponsible بی مسئولیت
amenableness مسئولیت
liabilities مسئولیت
onus مسئولیت
liability مسئولیت
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
amenability احساس مسئولیت
liability الزام مسئولیت
area of responsibility منطقه مسئولیت
office مسئولیت احرازمقام
offices مسئولیت احرازمقام
implied trust مسئولیت فرضی
sector of responsibility منطقه مسئولیت
responsible مسئولیت دار
liabilities الزام مسئولیت
imputability مسئولیت اخلاقی
product liability مسئولیت محصول
onmy own responsibility به مسئولیت خودم
law of tort مسئولیت مدنی
cark بار مسئولیت
load فشار مسئولیت
charges بار مسئولیت
charge بار مسئولیت
loads فشار مسئولیت
in common <idiom> مسئولیت داشتن
irresponsible عاری از حس مسئولیت
on one's shoulders <idiom> مسئولیت شخصی
posts مقام مسئولیت
post- مقام مسئولیت
primary interest مسئولیت اصلی
posted مقام مسئولیت
constructive trust مسئولیت قهری
post مقام مسئولیت
sponsor مسئولیت راقبول کردن
unlimited company شرکت با مسئولیت نامحدود
sponsors مسئولیت راقبول کردن
over worked man مهره شطرنج پر مسئولیت
limited liability company شرکت با مسئولیت محدود
To assume responsibility . قبول مسئولیت کردن
law of torts قانون مسئولیت مدنی
law of tort قانون مسئولیت مدنی
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
sponsoring مسئولیت راقبول کردن
peril بیم زیان مسئولیت
perils بیم زیان مسئولیت
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
The responsibility lies with you. مسئولیت با شما است.
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
solidarity بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
loose از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest از قید مسئولیت ازاد ساختن
What do I care? چطور این مسئولیت من است؟
Responsibility weighed him down بار مسئولیت کمرش را خم کرد
pass the buck <idiom> مسئولیت خودرا به دیگری دادن
disclaimers رفع کننده ادعا یا مسئولیت
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
caveat subscriptor مسئولیت به عهده عضو میباشد
disclaimer رفع کننده ادعا یا مسئولیت
up to someone to do something <idiom> مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
to take the fall [American English] مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
sinecures هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
ignorance of law is no excuse جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
see to it <idiom> مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
sinecure هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
broad shoulders نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
to take the fall for somebody مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
to pass the buck <idiom> مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
buck passer شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
I wI'll do it on my own responsibility . به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to pass the buck to somebody مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
accountability ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to shift off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
pick up واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
One insust not step aside and diclaim responsibility . نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
acheilos بدون لب
acheilous بدون لب
unstressed بدون مد
bottomless بدون ته
undoubted بدون شک
doubtlessly بدون شک
sans بدون
and no mistake بدون شک
ex بدون
ex- بدون
undoubtedly بدون شک
to a certainty بدون شک
not nearctic بدون
indubitable بدون شک
without بدون
obtrusively بدون حق
goalless بدون گل
but بدون
i'll warrant بدون شک
wanting بدون
fruitlessly بدون نتیجه
unequivocally بدون ابهام
unequivocal بدون ابهام
anechoic بدون انعکاس
sans ceremonie بدون تشریفات
sans recours بدون رجوع
scoreless بدون امتیاز
shockless بدون ضربه
searchless بدون جستجو
free trader بدون گمرک
shadeless بدون سایه
avirulent بدون شدت
glabrous بدون کرک
prosaically بدون لطافت
quiescently بدون جنبش
exclusive of بدون در نظرگرفتن
recoilless بدون لنگر
failure free بدون خرابی
flavorless بدون مزه
guilelessly بدون تزویر
air dry بدون رطوبت
ametabolic بدون دگردیسی
ametabolous بدون دگردیسی
awless بدون بیم
run on بدون وقفه
expired بدون اعتبار
soilless بدون خاک
stemless بدون ساقه
stemless بدون تنه
unblushing بدون شرم
confidently بدون شبهه
unfurnished بدون اثاثیه
undeviating بدون انحراف
undeviating بدون تردیدرای
unfeigned بدون تصنع
unfinanced بدون پشتوانه
unfunded بدون سرمایه
constantly بدون تغییر
unceasing بدون وقفه
asymptomatic بدون علامت
unlined بدون استر
unlined بدون پوشش
unaligned بدون صف ارایی
unadvised بدون اطلاع
toeless بدون پنجه
faultless بدون خطا
strikeless بدون ضربت
consistently بدون تناقض
tenantless بدون مستاجر
free play بدون محدودیت
toothless بدون دندانه
termless بدون شرط
terrorless بدون ترس
free of tax بدون مالیات
free from slip بدون لغزش
free from backlash بدون لقی
continuously بدون توقف
unresponsive بدون احتیاط
unspotted بدون الودگی
indubitable بدون تردید
by rote بدون فکر
achlamydeous بدون پوشش
indolently بدون درد
humblest بدون ارتفاع
humble بدون ارتفاع
ingenuously بدون تزویر
no doubt بدون تردید
inelastic بدون کشش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com