Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
tactless
بدون مبادی اداب
tactlessly
بدون مبادی اداب
Search result with all words
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
Other Matches
tactfully
مبادی اداب
politest
مبادی اداب
politer
مبادی اداب
polite
مبادی اداب
tactful
مبادی اداب
punctiliously
بسیار مبادی اداب
punctilious
بسیار مبادی اداب
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
unmennerly
بدون اداب
unmannered
بدون اداب
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
alphabet
مبادی
alphabets
مبادی
discretional
<adj.>
مبادی آداب
polygenesis
تعدد مبادی
introduction to physics
مبادی فیزیک
discreet
<adj.>
مبادی آداب
discrete
<adj.>
مبادی آداب
prudent
[discreet]
<adj.>
مبادی آداب
functional
اصول مبادی
primitivism
اتکا به مبادی اولیه
tirocinium
دوره نواموزی مبادی
polishes
ارایش مبادی ادابی
principle
حقیقت مبادی واصول
primers
مبادی اولیه بتونه
primer
مبادی اولیه بتونه
polish
ارایش مبادی ادابی
rules of decorum
اداب
ceremonial
اداب
etiquette
اداب
habitude
اداب
practices
اداب
mores
اداب
manners
اداب
elegant maners
اداب
rite
اداب
propriety of behaviour
اداب
ceremonials
اداب
devoir
اداب
good manners
اداب
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
liturgy
اداب نماز
religious rites
اداب دینی
punctual
اداب دان
preciosity
اداب دانی
protocols
اداب ورسوم
he has no manners
اداب ندارد
protocol
اداب ورسوم
decorum
اداب دانی
liturgies
اداب نماز
ritually
از روی اداب ومراسم
kith
علم اداب معاشرت
formalism
رعایت ائین و اداب
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
etiquette
علم اداب معاشرت
breach of propriety
عدم رعایت اداب
customs of war
اداب عرفی جنگ
formality
رعایت اداب ورسوم
turkism
اداب وسنن ترکی
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
frenchify
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
judaize
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglomania
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
to observe the proprieties
اداب معاشرت را نگاه داشتن
Scotticisms
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
clownish
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
keep up with the times
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
bon ton
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
ethnogeny
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
hellenism
یونانی مابی اداب یونانی
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty
بدون شک
unstressed
بدون مد
indubitable
بدون شک
acheilos
بدون لب
acheilous
بدون لب
ex
بدون
bottomless
بدون ته
not nearctic
بدون
ex-
بدون
and no mistake
بدون شک
obtrusively
بدون حق
sans
بدون
but
بدون
i'll warrant
بدون شک
undoubtedly
بدون شک
undoubted
بدون شک
without
بدون
doubtlessly
بدون شک
goalless
بدون گل
wanting
بدون
faultless
بدون خطا
unfeigned
بدون تصنع
stemless
بدون ساقه
undeviating
بدون تردیدرای
stemless
بدون تنه
strikeless
بدون ضربت
unequivocal
بدون ابهام
scoreless
بدون امتیاز
unequivocally
بدون ابهام
shockless
بدون ضربه
searchless
بدون جستجو
unfinanced
بدون پشتوانه
unfunded
بدون سرمایه
unlined
بدون استر
undeviating
بدون انحراف
soilless
بدون خاک
termless
بدون شرط
constantly
بدون تغییر
unadvised
بدون اطلاع
safely
بدون خطر
toeless
بدون پنجه
run on
بدون وقفه
sans ceremonie
بدون تشریفات
off hand
بدون آمادگی
terrorless
بدون ترس
recoilless
بدون لنگر
unoccupied
بدون مستاجر
sans recours
بدون رجوع
prosaically
بدون لطافت
quiescently
بدون جنبش
unceasing
بدون وقفه
unaligned
بدون صف ارایی
consistently
بدون تناقض
tenantless
بدون مستاجر
unblushing
بدون شرم
shadeless
بدون سایه
achlamydeous
بدون پوشش
pathless
بدون جاده
free from backlash
بدون لقی
dimensionless
بدون بعد
diamensionless
بدون اندازه
expired
بدون اعتبار
inoffensive
بدون زنندگی
deice
بدون یخ کردن
degas
بدون گازکردن
dealated
بدون بال
blankly
بدون مقصودیامعنی
disconnectedly
بدون ارتباط
discontinuously
بدون اتصال
undue
بدون مداخله
flavorless
بدون مزه
failure free
بدون خرابی
toothless
بدون دندانه
exclusive of
بدون در نظرگرفتن
continuously
بدون توقف
unresponsive
بدون احتیاط
confidently
بدون شبهه
unfurnished
بدون اثاثیه
vainly
بدون نتیجه
cordless
بدون سیم
acid free
بدون اسید
asymptomatic
بدون علامت
acold
بدون احساسات
acranial
بدون کاسهء سر
anechoic
بدون انعکاس
air dry
بدون رطوبت
ametabolous
بدون دگردیسی
ametabolic
بدون دگردیسی
achromic
بدون ترخیم
achromatic
بدون ترخیم
avirulent
بدون شدت
by rote
بدون فکر
unalloyed
بدون الیاژ
adrift
بدون هدف
unselfish
بدون خودخواهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com