Dictiornary-Farsi | بدون مراعات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
irrespective	بدون مراعات


Search result with all words

free love	عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
Other Matches

heeding	مراعات
heed	مراعات
heeded	مراعات
regards	مراعات
heeds	مراعات
regarded	مراعات
ovservation	مراعات
regard	مراعات
observant	مراعات کننده
observable	قابل مراعات
spacing	مراعات فواصل
considerations	توجه مراعات
consideration	توجه مراعات
face-saving	مراعات کنندهی فواهر
rhythmicity	مراعات وزن شعری
symmetry	مراعات نظیر تشابه
unmorality	عدم مراعات اصول اخلاقی
sanitation	مراعات اصول بهداشت بهسازی
precisian	شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
propriety	قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
observing	مراعات کردن مشاهده کردن
observes	مراعات کردن مشاهده کردن
observe	مراعات کردن مشاهده کردن
observed	مراعات کردن مشاهده کردن
antinomian	مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
unstressed	بدون مد
acheilos	بدون لب
ex	بدون
acheilous	بدون لب
and no mistake	بدون شک
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
obtrusively	بدون حق
doubtlessly	بدون شک
ex-	بدون
indubitable	بدون شک
to a certainty	بدون شک
sans	بدون
goalless	بدون گل
not nearctic	بدون
undoubtedly	بدون شک
bottomless	بدون ته
but	بدون
without	بدون
i'll warrant	بدون شک
untitled	بدون سراغاز
humble	بدون ارتفاع
untitled	بدون عنوان
unvalued	بدون ارج
unvocal	بدون موسیقی
humblest	بدون ارتفاع
vacant succession	بدون جانشین
bachelor	بدون عیال
unlined	بدون استر
unlined	بدون پوشش
insecure	بدون ایمنی
unspotted	بدون الودگی
unsprung	بدون فنر
unmaned	بدون سرنشین
unmannered	بدون اداب
indubitable	بدون تردید
unmennerly	بدون اداب
unpromising	بدون امید
without milk	بدون شیر
unsigned	بدون امضاء
excluding meals	بدون غذا
inaction	بدون فعالیت
bachelors	بدون عیال
unfunded	بدون سرمایه
unexceptional	بدون استثنا
faceless	بدون ویژگی
without justification	بدون مجوز
faceless	بدون صورت
cold turkey	بدون آمادگی
endless	بدون پایان
without recourse	بدون حق مراجعه
without recourse	بدون رجوع
backless	بدون پشتی
unattended	بدون متصدی
backless	بدون پشت
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
workless	بدون عمل
zero elasticity	بدون کشش
faultless	بدون خطا
unmanned	بدون سرنشین
consistently	بدون تناقض
unoccupied	بدون مستاجر
safely	بدون خطر
decaffeinated	بدون کافئین
valveless	بدون سوپاپ
unceasing	بدون وقفه
vibrationless	بدون لرزه
voteless	بدون رای
warless	بدون جنگ
wayless	بدون جاده
weanting	بدون بی منهای
constantly	بدون تغییر
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
wing it <idiom>	بدون آمادگی
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
with in compass	بدون مبالغه
unfinanced	بدون پشتوانه
prosaically	بدون لطافت
irrespective of	بدون ملاحظه
irreflexive	بدون واکنش
inviscid	بدون لزوجت
intolerantly	بدون بردباری
cordless	بدون سیم
inoperculate	بدون دریچه
inofficial	بدون اجازه
ingenuously	بدون تزویر
inelastic	بدون کشش
dealated	بدون بال
by rote	بدون فکر
no doubt	بدون تردید
non delay	بدون تاخیر
asymptomatic	بدون علامت
pathless	بدون جاده
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه
on the square	بدون کجی
nonsyllabic	بدون هجایی
nonstop	بدون توقف
bloodlessly	بدون خونریزی
nonboresafe	بدون ضامن
degas	بدون گازکردن
deice	بدون یخ کردن
immethodical	بدون اسلوب
flavorless	بدون مزه
holdless	بدون گیره
hands down	بدون احتیاط
guilelessly	بدون تزویر
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
glabrous	بدون کرک
free of tax	بدون مالیات
fruitlessly	بدون نتیجه
immusical	بدون هماهنگی
failure free	بدون خرابی
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
diamensionless	بدون اندازه
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
incommunicable	بدون رابطه
incognizant	بدون شناسایی
inapproachable	بدون دسترسی
free play	بدون محدودیت
anechoic	بدون انعکاس
unfeigned	بدون تصنع
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
undue	بدون مداخله
terrorless	بدون ترس
termless	بدون شرط
tenantless	بدون مستاجر
strikeless	بدون ضربت
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
stemless	بدون تنه
unresponsive	بدون احتیاط
continuously	بدون توقف
toothless	بدون دندانه
undeviating	بدون تردیدرای
undeviating	بدون انحراف
notwithstanding	بدون توجه
involuntarily	بدون اراده
unblushing	بدون شرم
bloodless	بدون خونریزی
unaligned	بدون صف ارایی
immediately	بدون واسطه
unadvised	بدون اطلاع
toeless	بدون پنجه
stemless	بدون ساقه
soilless	بدون خاک
run on	بدون وقفه