Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
Other Matches
LUT
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
addressing
بدون نیاز به موارد خاص
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
auto
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
autos
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
automatics
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
standalone
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
stamp duty
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp tax
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
native
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
monofuel
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
unattended operation
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
inherent addressing
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
operate
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
scalable software
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
operates
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
translation tables
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
batches
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
philately
تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
OS
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
viewers
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
rams
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
stamp duty
حق تمبر
stamp
تمبر
stamp duties
حق تمبر
stamps
تمبر
stamper
تمبر الصاق کن
postmark
اثرمهر تمبر
food stamps
تمبر خوراک
philately
تمبر شناسی
philatelist
تمبر شناس
stamps
تمبر یا مهرزدن
philatelists
تمبر شناس
stamp
تمبر یا مهرزدن
stamped
تمبر خورده
stamp duties
پول تمبر
food stamp
تمبر خوراک
postmarks
اثرمهر تمبر
postage
تمبر پستی
tamarind
تمبر هندی
postage stamps
تمبر پست
postage stamp
تمبر پست
poststamp
تمبر پست
philatelic
مربوط به تمبر شناسی
it is sufficiently stamped
کم تمبر خورده است
Do you have any stamps?
آیا تمبر دارید؟
by under stamped
کسر تمبر داشتن
The stamp doesnt stick.
این تمبر نمی چسبد
stamp
تمبر پست الصاق کردن
put into circulation
به جریان انداختن
[پول، تمبر و ... ]
stamps
تمبر پست الصاق کردن
postmarks
مهر باطله تمبر پست
postmark
مهر باطله تمبر پست
postmarks
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
face value
<idiom>
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
slipped
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
franking machine
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
need
نیاز
self sufficing
بی نیاز
needless
بی نیاز
needed
نیاز
needing
نیاز
self-sufficient
بی نیاز
want
نیاز
demand
نیاز
demanded
نیاز
demand
نیاز
need
نیاز
requirement
نیاز
requirement
نیاز
demands
نیاز
self explaining
بی نیاز از توصیف
affiliation need
نیاز پیوندجویی
demand
نیاز احتیاج
agamic
بی نیاز ازتخم نر
self contained
برون بی نیاز
achievement need
نیاز پیشرفت
quasi need
شبه نیاز
urgency of need
ضرورت نیاز
demanded
نیاز احتیاج
cognizance need
نیاز شناخت
nurturance need
نیاز مهرورزی
n affiliation
نیاز پیوندجویی
self explanatory
بی نیاز از توصیف
wanted
نقصان نیاز
succorance need
نیاز مهرطلبی
sweet nothings
راز و نیاز
construction need
نیاز سازندگی
n achievement
نیاز پیشرفت
self-evident
بی نیاز از اثبات
social need
نیاز اجتماعی
demands
نیاز احتیاج
manifest need
نیاز اشکار
capital requirement
نیاز سرمایه
felt need
نیاز هشیار
prerequisites
پیش نیاز
prerequisite
پیش نیاز
self-explanatory
بی نیاز از توصیف
requirement
مورد نیاز
necessity
نیاز نیازمندی
need gratification
ارضای نیاز
want
نقصان نیاز
structural requirement
نیاز استاتیکی
obviated
رفع نیاز کردن
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
obviates
رفع نیاز کردن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
dominance need
نیاز سلطه گری
criminal court
راز و نیاز کردن
need press theory
نظریه نیاز- فشار
obviate
رفع نیاز کردن
self sufficient
مستغنی بی نیاز از غیر
lime requirement
اهک مورد نیاز
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
floor space occupied
فضای مورد نیاز
deference need
نیاز دنباله روی
custom ROM
مین نیاز مشتری
defendance need
نیاز خویشتن پایی
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
obviating
رفع نیاز کردن
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
requiring
نیاز داشتن لازم بودن
postfix
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
requires
نیاز داشتن لازم بودن
required
نیاز داشتن لازم بودن
notations
و دیگر نیاز به کروشه نیست
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
notation
و دیگر نیاز به کروشه نیست
overproduce
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
require
نیاز داشتن لازم بودن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
iam in bad
بسیار نیاز مند هشتم
netblock
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
common goods
کالای مورد نیاز عموم
requirements
آنچه مورد نیاز است
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
To leave someone in the lurch .
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
You are needed . They need you .
وجود شما مورد نیاز است
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
completed
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supply
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplied
تامین چیزی که مورد نیاز است .
specifies
بیان واضح آنچه نیاز است
completing
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
materials requirements planning
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
supplying
تامین چیزی که مورد نیاز است .
complete
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com