Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
denitrify
بدون نیترات کردن
Other Matches
nitrate
به نیترات تبدیل کردن
nitrates
به نیترات تبدیل کردن
denitrify
فاقد نیترات کردن
nitrates
نیترات
nitrate
نیترات
cubic or soda nitre
نیترات دو سود
silver nitrate
نیترات نقره
nitre
نیترات سدیم
niter
نیترات سدیم
potassium nitrate
نیترات پتاسیم
saltpeter
نیترات پتاسیم
denitrifying bacteria
باکتری کاهنده نیترات
nitrate
نیترات سدیم یا پتاسیم
peroxy acetyl nitrate
پروکسی استیل نیترات
infernal stone
مداد نیترات دارژان
nitrates
نیترات سدیم یا پتاسیم
lunar caustic
نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
salt peter
نیترات پتاسیم شوره برگ تنباکو
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through
<idiom>
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
deice
بدون یخ کردن
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
degum
بدون صمغ کردن
unseam
بدون درز کردن
depolarize
بدون قطب کردن
delousing
بدون شپش کردن
delouses
بدون شپش کردن
disequilibrate
بدون تعادل کردن
deloused
بدون شپش کردن
delouse
بدون شپش کردن
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
prejudge
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-lib
بدون نوشته صحبت کردن
unvoice
بدون صدا ادا کردن
ad-libbed
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs
بدون نوشته صحبت کردن
prejudging
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged
بدون رسیدگی قضاوت کردن
live in a small way
بدون سر و صدا زندگی کردن
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
glides
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glide
پرواز کردن بدون نیروی موتور
obtruded
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
obtrude
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
smooths
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
صاف کردن بدون اشکال بودن
lynched
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to make a grab at women
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
lynch
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to feel women up
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
cohabits
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabiting
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabited
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabit
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
to grope women
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
drip-dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
lynches
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
do without
<idiom>
بدون هیچ چیزی کار کردن
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
cold turkey
<idiom>
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
multitasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
roughdry
بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
multi tasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
Give the benefit of the doubt
<idiom>
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
adlib
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
free lance
کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
To play for love .
عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
pirate
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
goose step
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
to do without any thing
ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
standalone
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
seamless integration
فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
fans
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
tiles
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
fanning
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
intensive cultivation
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
earom
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
rifles
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
dehydrogenate
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
ex
بدون
ex-
بدون
acheilos
بدون لب
acheilous
بدون لب
unstressed
بدون مد
but
بدون
to a certainty
بدون شک
obtrusively
بدون حق
without
بدون
i'll warrant
بدون شک
goalless
بدون گل
wanting
بدون
sans
بدون
undoubtedly
بدون شک
doubtlessly
بدون شک
bottomless
بدون ته
undoubted
بدون شک
not nearctic
بدون
indubitable
بدون شک
and no mistake
بدون شک
irrespective of
بدون ملاحظه
toothless
بدون دندانه
to be sure
<idiom>
مطمئنا ،بدون شک
pathless
بدون جاده
inoperculate
بدون دریچه
unequivocally
بدون ابهام
continuously
بدون توقف
intolerantly
بدون بردباری
bachelor
بدون عیال
on the square
بدون کجی
unmanned
بدون سرنشین
unexceptional
بدون استثنا
irreflexive
بدون واکنش
immediately
بدون واسطه
standstill
بدون حرکت
indiscriminately
بدون تمیز
inviscid
بدون لزوجت
unresponsive
بدون احتیاط
confidently
بدون شبهه
expired
بدون اعتبار
inelastic
بدون کشش
nothing if not
<idiom>
مطمئنا،بدون شک
excluding meals
بدون غذا
inoffensive
بدون زنندگی
decaffeinated
بدون کافئین
without milk
بدون شیر
indolently
بدون درد
in vain
<idiom>
بدون تفثیروموفقیت
ingenuously
بدون تزویر
under one's own steam
<idiom>
بدون کمک
inofficial
بدون اجازه
unfurnished
بدون اثاثیه
cordless
<adj.>
بدون سیم
undue
بدون مداخله
irrespective
بدون مراعات
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
unattended
بدون متصدی
problem-free
<adj.>
بدون زحمت
nonboresafe
بدون ضامن
non delay
بدون تاخیر
no doubt
بدون تردید
insecure
بدون ایمنی
notwithstanding
بدون توجه
undoubted
بدون تردید
trouble-free
<adj.>
بدون زحمت
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
exposed
بدون پوشش
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
smooth
<adj.>
بدون دشواری
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
nonstop
بدون توقف
inaction
بدون فعالیت
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
bachelors
بدون عیال
bloodless
بدون خونریزی
free of tax
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
involuntarily
بدون اراده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com