English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (10 milliseconds)
English Persian
abreast برابر
square برابر
squared برابر
squares برابر
squaring برابر
breast برابر
breasts برابر
opposite برابر
opposites برابر
equal برابر
equaled برابر
equaling برابر
equalled برابر
equalling برابر
equals برابر
identical برابر
tantamount برابر
bracketed برابر
equipollent برابر
euqal برابر
homological برابر
level with each other برابر
paripassu برابر
symmetric برابر
even <adj.> برابر
Other Matches
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
he is twice the man he was دو برابر
ninefold نه برابر
one hundred times as many صد برابر
one fold یک برابر
eq برابر با
decuple ده برابر
doubled دو برابر
double دو برابر
doubled up دو برابر
as much a دو برابر
versus در برابر
for در برابر
triple سه برابر
tripled سه برابر
triples سه برابر
tripling سه برابر
two fold دو برابر
sixfold شش برابر
three fold سه برابر
threefold سه برابر
vs در برابر
sextuple شش برابر
tenfold ده برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
doubled دو برابر کردن
under the same conditions شرایطی برابر
double دو برابر کردن
doubled دو برابر بزرگتر
doubled اندازه دو برابر
doubled up : دو برابر دوتا
EC پیشوند برابر با ex-
doubled up دو برابر کردن
triple precision با دقت سه برابر
mustn't برابر است با not must
equalization برابر کردن
doubled : دو برابر دوتا
leveled سطح برابر
identical کاملا" برابر
levels سطح برابر
levelled سطح برابر
double : دو برابر دوتا
dead even دقیقا برابر
life long برابر با یک عمر
level سطح برابر
double دو برابر بزرگتر
double اندازه دو برابر
doubled up اندازه دو برابر
water resistant مقاوم در برابر اب
humbled to the dust باخاک برابر
level out برابر کردن
parallelize برابر کردن
leveler برابر کننده
leveller برابر کننده
millionfold یک میلون برابر
money worth برابر پول
sextuple شش برابر کردن
sevenfold هفت برابر
septuple هفت برابر
senary شش برابر ششگانه
reduplicate دو برابر کردن
quintuple پنج برابر
quadraple چهار برابر
nip and tuck تقریبا برابر
octuple هشت برابر
prallelize برابر کردن
treble our casualties سه برابر تلفات ما
ge بزرگتر از یا برابر با
fivefold پنج برابر
triply بطور سه برابر
manifold چند برابر
fair play شرایط برابر
triplex سه برابر کردن
antitheses برابر نهاده
antithesis برابر نهاده
against payment در برابر پول
anti thesis برابر نهاد
triple precision دقت سه برابر
doubler دو برابر کننده
eight fold هشت برابر
equality gate برابر سازی
equalze برابر کننده
trebly بطور سه برابر
eualize برابر کردن
equivalent برابر مشابه
peer to each other برابر با یکدیگر
equalizer برابر کننده
peered برابر بودن با
peering برابر بودن با
parallel برابر خط موازی
equivalents برابر مشابه
equal برابر مساوی
plain صاف برابر
equaled برابر مساوی
equaling برابر مساوی
treble سه برابر کردن
equalled برابر مساوی
deuce برابر درامتیاز 04
peer برابر بودن با
trebled سه برابر کردن
equalizers برابر کننده
counterbalanced نیروی برابر
counterbalances نیروی برابر
tie برابر شدن
par برابر کردن
ties برابر شدن
parallelled برابر خط موازی
parallelling برابر خط موازی
paralleling برابر خط موازی
counterbalance نیروی برابر
trebles سه برابر کردن
equalling برابر مساوی
equilateral دو پهلو برابر
paralleled برابر خط موازی
parallels برابر خط موازی
counterweight وزنه برابر
multiple چند برابر
plains صاف برابر
trebling سه برابر کردن
plainest صاف برابر
counterweights وزنه برابر
equals برابر مساوی
lifelong برابر یک عمر
plainer صاف برابر
keep up with some one با کسی برابر شدن
to pay one out با کسی برابر شدن
hydrotaxis ایجاد واکنش در برابر اب
quadruple fission انشقاق چهار برابر
premunition مقاومت در برابر مرض
anticorrosive protection حفافت در برابر خوردگی
creep resistant مقاوم در برابر خزش
libra برابر با61 اونس
isopodan برابر پای جورپای
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
le to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
attenuation equalizer برابر کننده میرایی
pull up with با چیزی برابر شدن
keep up with some one با کسی برابر بودن
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
quintuplicate پنج برابر کردن
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
tear strength مقاومت [در برابر پارگی]
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
equalizing force نیروی برابر کننده
iso cost curve منحنی هزینه برابر
resistance to tempering مقاوم در برابر بازپخت
fourfold چهار برابر چهارگانه
isopod برابر پای جورپای
equal cost lines خطوط هزینه برابر
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
delay equalizer برابر کننده تاخیر
to set off انداختن برابر کردن
equipotent دارای اثرات برابر
septuple هفت برابر کردن
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
septuple هفت برابر شدن
reliability ایمنی در برابر خرابی
multifold چند برابر چندگانه
One plus one is [equal] two. یک بعلاوه یک برابر [است با] دو.
equilateral triangle سه پهلو برابر [ریاضی]
overkill کشتار چند برابر
phase equalizer برابر کننده فاز
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
voltage doubler دو برابر کننده ولتاژ
slip proof مقام در برابر لغزش
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
equiangular triangle سه پهلو برابر [ریاضی]
tripled سه برابر چیزی بودن
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
lightfast مقاوم در برابر نور
acid resistance مقاومت در برابر اسید
failure safety ایمنی در برابر خرابی
triple سه برابر چیزی بودن
pull up to با چیزی برابر شدن
triples سه برابر چیزی بودن
tripling سه برابر چیزی بودن
multiple precision دقت چند برابر
manifolding چند برابر سازی
principle of equal advantage اصل مزیت برابر
voltage multiplier چند برابر کننده ولت
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
light sensitive resistor مقاومت حساس در برابر نور
isopodan وابسته بجاوران برابر پای
isopod وابسته بجاوران برابر پای
wearing resistance مقاومت در برابر سائیدگی دیرسائی
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
kilocalorie کیلوکالری برابر با 001کالری کوچک
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
isoperimetrical دارای دوره یا محیطهای برابر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com