Dictiornary-Farsi | برادر ابوینی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 65 (5 milliseconds)

English	Persian
full blood	برادر ابوینی


Other Matches

fullest	ابوینی
germane	ابوینی
agnatic	ابوینی
full	ابوینی
aunts related through both parents	عمات ابوینی
uncles related through both parents	اعمام ابوینی
brother in low	برادر زن
Br	برادر
fra	برادر
brorher in law	برادر زن
brotherless	بی برادر
brother-in-law	برادر زن
brother in law	برادر زن
brothers	برادر
brothers-in-law	برادر زن
fratricide	برادر کش
brother	برادر
bro	برادر
relatives	برادر
bru	برادر
full blood	برادر تنی
Big Brother	برادر بزرگتر
half brother	برادر ناتنی
nepew	پسر برادر
uterine brother	برادر امی
sib	برادر یا خواهر
blood brothers	برادر خوانده
blood brothers	برادر هم خون
nephews	پسر برادر
blood brother	برادر خوانده
blood brother	برادر هم خون
sister-in-law	خواهرشوهر زن برادر
sisters-in-law	خواهرشوهر زن برادر
half-brothers	برادر ناتنی
aaron	برادر موسی
bigbrother	برادر بزرگتر
half-brother	برادر ناتنی
brother of full blood	برادر تنی
siblings	برادر یاخواهر
sibling	برادر یاخواهر
brother of half blood	برادر ناتنی
nephew	پسر برادر
foster brother	برادر رضاعی
fratricide	برادر کشی
niece	دختر برادر یا خواهر
nieces	دختر برادر یا خواهر
fraternal	برادر وار ائتلافی
grandnephew	نوه برادر یا خواهر
half blood brother	برادر امی یا ابوی
sister in law	خواهر شوهر زن برادر
imeant his brother	مقصودم برادر اوست
grand niece	نوه برادر یا خواهر
My younger brother and sister .	برادر وخواهر کوچک من
half-brothers	برادر امی یا ابی
half-brother	برادر امی یا ابی
grandniece	نوه برادر یا خواهر
grand nephew	نوه برادر یا خواهر
billies	برادر مخفف نام william
billy	برادر مخفف نام william
You are sure a dead ringer for muy brother.	تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
nepotism	انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
brother in low	برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
brorher in law	برادر شوهر شوهر خواهر
nepew	پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده