Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English
Persian
launghing
براه اندازی
Other Matches
docile
سر براه
waiting
چشم براه
inaugurating
براه انداختن
inaugurates
براه انداختن
inaugurated
براه انداختن
he went his way
براه خودرفت
inaugurate
براه انداختن
destined
عازم براه
to kick ones heels
چشم براه ایستادن
to keep any one waiting
کسیرا چشم براه
to look out
چشم براه بودن
he went his way
رفت براه خود
march order
حاضر براه کردن
to kick one's heels
چشم براه ایستادن منتظرایستادن
toddler
کودک تازه براه افتاده
toddles
کودک تازه براه افتاده
toddlers
کودک تازه براه افتاده
toddle
کودک تازه براه افتاده
toddled
کودک تازه براه افتاده
toddling
کودک تازه براه افتاده
branches
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
waited
چشم براه بودن منتظر شدن
waits
چشم براه بودن منتظر شدن
wait
چشم براه بودن منتظر شدن
branch
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
His invevtion made a noise in the world.
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
drown out
<idiom>
سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
filling
اب اندازی
arm wrestling
مچ اندازی
expectoration
تف اندازی
exspuition
تف اندازی
fillings
اب اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
diving
اب اندازی
lead work
جام اندازی
leg pull
دست اندازی
cannonry
توپ اندازی
cannonade
توپ اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
basket dam
بندسله اندازی
actuation
بکار اندازی
encroachment
دست اندازی
encroachments
دست اندازی
gunshot
تیر اندازی
gunshots
تیر اندازی
contortions
ازشکل اندازی
contortion
ازشکل اندازی
triggering
راه اندازی
trapping
در تله اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
start up
راه اندازی
lead work
شیشه اندازی
molt
پوست اندازی
inbreak
دست اندازی
glaziery
جام اندازی
ejection
بیرون اندازی
snash
دست اندازی
ecdysis
پوست اندازی
dockage
حق بار اندازی
sortition
قرعه اندازی
sortition
پشک اندازی
trapping
بدام اندازی
supersedure
تعویق اندازی
boot
راه اندازی
firing
توپ اندازی
extrajection
برون اندازی
triggers
راه اندازی
trigger
راه اندازی
triggered
راه اندازی
postponements
تاخیر اندازی
postponement
تاخیر اندازی
trap
در تله اندازی
abortion
بچه اندازی
gunfire
تیر اندازی
sputtering
بیرون اندازی
moulting
پوست اندازی
moulting
شاخ اندازی
shading
سایه اندازی
starting
راه اندازی
abortions
بچه اندازی
skish
مسابقه قلاب اندازی
shadow ball
تمرین گوی اندازی
encroach
دست اندازی کردن
starting lever
اهرم راه اندازی
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
starting position
وضعیت راه اندازی
reboot
راه اندازی مجدد
operating handle
دستگیره راه اندازی
self assertion
خودرا جلو اندازی
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
upcast
بالا اندازی تاه کش
starting torque
کشتاور راه اندازی
to load off
بار اندازی کردن
starting motor
موتور راه اندازی
starting power
توانایی راه اندازی
impinge
دست اندازی کردن
start up disk
دیسک راه اندازی
starting time
زمان راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
starting procese
فرایند راه اندازی
to lay a wager
دست اندازی کردن
soft start
راه اندازی نرم
starting power
قدرت راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
casting
روش قلاب اندازی
drivers
برنامه راه اندازی
driver
برنامه راه اندازی
drainage
خشک اندازی فاضلاب
resets
راه اندازی مجدد
encroach
دست اندازی کردن
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
attemptable
قابل دست اندازی
reset
راه اندازی مجدد
encroaches
دست اندازی کردن
igniter switch
کلید راه اندازی
encroached
دست اندازی کردن
boot record
رکورد راه اندازی
boot
خود راه اندازی
cold boot
راه اندازی سرد
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
gabion
سله اندازی گابیون
glazing
شیشه بری جام اندازی
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
cold starting
راه اندازی در حالت سرد
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
pie alley
مسیر اسان برای گوی اندازی
outfox
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
hardware reset
باز راه اندازی سخت افزاری
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxing
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
centrifugal starting switch
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
instant start lamp
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
outfoxes
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
grid current starting point
نقطه راه اندازی جریان شبکه
to bring a bout by intrigue
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
offense
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skip
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboards
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skips
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
surfcasting rod
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skipped
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
poker work
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
pyrography
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
air man
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
resets
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
seamer
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seam bowler
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
To quibble and equivocate.
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machines
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
kilim
[glim]
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
darts
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com