Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
to be under the i. ihat...	براین عقیده یا خیال بودن
Other Matches
iam of the opinion that	من براین عقیده ام که
machiavelian	مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
impression	عقیده خیال
impressions	عقیده خیال
to agree in opinion	هم عقیده بودن
to be of [or share] the same view [or opinion]	هم عقیده بودن
an absurd notion	خیال باطل عقیده باطل
coupled with this	علاوه براین
in a. to this	علاوه براین
vortex line	خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
retour sans protet	اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
humoring	خیال
fancying	خیال
fancies	خیال
fancied	خیال
phantoms	خیال
phantom	خیال
humored	خیال
humors	خیال
fanciest	خیال
humour	خیال
humouring	خیال
humoured	خیال
humours	خیال
fancy	خیال
wraith	خیال
fictions	خیال
fata morgana	خیال
notions	خیال
intention	خیال
intentions	خیال
design	خیال
plans	خیال
plan	خیال
idealogy	خیال
inapprehensive	بی خیال
designs	خیال
phantasy	خیال
fantasm	خیال
doubleganger	خیال
fiction	خیال
carefree	بی خیال
hallucinations	خیال
hallucination	خیال
conceptualization	خیال
notion	خیال
wraiths	خیال
phantasma	خیال
ideology	خیال
fantasies	خیال
figments	خیال
freewheeling	بی خیال
mind	خیال
apparition	خیال
fantasy	خیال
apparitions	خیال
figment	خیال
notional	خیال
whim	خیال
spectrum	خیال
get off	بی خیال شدن
minding	خیال
dump	خیال
ideologies	خیال
minds	خیال
whims	خیال
think	خیال کردن
cloud castle	خیال خام
imaginative <adj.>	خیال آفرین
daydreamed	خیال باطل
chimaera	خیال واهی
daydreaming	خیال باطل
daydreams	خیال باطل
deems	خیال کردن
ghost	جان خیال
deemed	خیال کردن
deeming	خیال کردن
an absurd notion	خیال بیهوده
reveries	خیال واهی
absent-mindedly	پریشان خیال
absent-minded	پریشان خیال
absent minded	پریشان خیال
flights of fancy	بال خیال
reveries	خیال خام
scatter brained	پریشان خیال
wool-gathering	خواب و خیال
daydream	خیال باطل
deem	خیال کردن
thinks	خیال کردن
visions	خیال تصور
starry eyed	خیال اندیش
starry eyed	خیال پرور
forced fantasy	خیال فراخوانده
humor	خیال مزاح
starry-eyed	خیال اندیش
abstracted	پریشان خیال
futurism	خیال پرستی
high flying	خیال پرور
going to	خیال داشتن
high flying	بلند خیال
he thought	خیال می کرد
vision	خیال تصور
far away	پریشان خیال
i intend to stay here	خیال دارم که ...
ideation	خیال اندیشی
ideate	خیال کردن
starry-eyed	خیال پرور
imaginary	وهمی خیال
day dreaming	خیال پروری
daydreamer	خیال باف
idea	فکر خیال
supposable	خیال کردن
ideas	فکر خیال
specter	خیال وفکر
absent-minded <idiom>	فراموش خیال
fancy free	عاری از خیال
autism	خیال پرستی
ghosts	جان خیال
spectre	خیال وفکر
Utopia	وهم و خیال
uneasily	پریشان خیال
uneasy	پریشان خیال
thoughts	افکار خیال
fanciers	خیال باف
he changed his mind	از ان خیال منصرف شد
fancier	خیال باز
fancier	خیال باف
spectres	خیال وفکر
chimeras	خیال واهی
harebrained	بیفکرو خیال
specters	خیال وفکر
chimera	خیال واهی
whim wham	خیال وسواس
Utopias	وهم و خیال
puzzleheaded	اشفته خیال
abstractedly	با پریشانی خیال
maya	خواب و خیال
abstractionism	خیال بافی
absent	پریشان خیال
revery	خیال واهی
revery	خیال خام
reverie	خیال خام
absentminded	پریشان خیال
reverie	خیال واهی
thought	افکار خیال
idealism	خیال اندیشی
fanciers	خیال باز
sitting duck <idiom>	بی خیال نشستن
doctrine	عقیده
credo	عقیده
concepts	عقیده
internal conception	عقیده
i am not of his mind	با او هم عقیده
ideas	عقیده ها
concepts	عقیده ها
doctrines	عقیده
faith	عقیده
belief	عقیده
advice	عقیده
credos	عقیده
opinion	عقیده
faiths	عقیده
opinions	عقیده
idea	عقیده
concept	عقیده
thoughts	عقیده
viewpoints	عقیده
thought	عقیده
tenet	عقیده
viewpoint	عقیده
conception	عقیده
creedless	بی عقیده
brainchild	عقیده
creeds	عقیده
impression	عقیده
ism	عقیده
creed	عقیده
impressions	عقیده
his intentions are good	خیال بدی ندارد
daydreamed	خیال باطل کردن
daydream	خیال باطل کردن
phantasm	حاصل خیال ووهم
quixote	ادم خیال پرست
irreflexive	بی خیال بدون بازتاب
he hasno notion of going	خیال رفتن ندارد
daydreaming	خیال باطل کردن
intending	خیال داشتن فهمیدن
intend	خیال داشتن فهمیدن
gawk	بی خیال نگاه کردن
gawking	بی خیال نگاه کردن
gawked	بی خیال نگاه کردن
With an easy mind (conscience).	با خیال (وجدان ) راحت
incogitant	بی خیال فارغ البال
i gave up the idea	از ان خیال منصرف شدم
gawks	بی خیال نگاه کردن
daydreams	خیال باطل کردن
simulacrum	صورت خیالی خیال
cloud land	عالم خیال یافرض
cloud-cuckoo-land	سرزمین خواب و خیال
intends	خیال داشتن فهمیدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com