Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
to haul up
برای بازخواست صداکردن بازخواست کردن از
Other Matches
to bring to book
بازخواست کردن از
bring to book
بازخواست کردن از
to have up
بازخواست کردن از
to call to account
بازخواست یامواخذه کردن از حساب خواستن از
dressing-down
بازخواست
chidden
صداکردن سرزنش کردن
blare
صداکردن
blaring
صداکردن
to call in
صداکردن
cleft grafting
صداکردن
sordine
صداکردن
blares
صداکردن
devoice
بی صداکردن
blared
صداکردن
devocalize
بی صداکردن
names
بنام صداکردن
name
بنام صداکردن
sounded
صدا دادن صداکردن
sounds
صدا دادن صداکردن
baet
صداکردن کوس زدن
sound
صدا دادن صداکردن
soundest
صدا دادن صداکردن
To call someone.
کسی را صدا زدن ؟( صداکردن )
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeering
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
gas fittings
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
degausser
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
برای کردن ان
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub
زیر و رو کردن
[برای]
to grub about
زیر و رو کردن
[برای]
to fit with
اماده کردن برای
in orders to make it easiter
برای اسان تر کردن ان
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
to grub about
جستجو کردن
[برای]
to grub
جستجو کردن
[برای]
so as to quiet him
برای ارام کردن او
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
enabling
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
prone to do something
آماده کردن برای
the proper time to do a thing
برای کردن کاری
enabled
تهیه کردن برای
to mumble
[away]
to oneself
برای خودشان من من کردن
to go round
برای همه کفایت کردن
the right way to do a thing
صحیح برای کردن کاری
tenderizes
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing
برای ترد ونازک کردن ان
to butter somebody up
برای کسی تملق کردن
to butter somebody up
برای کسی چاپلوسی کردن
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
to pander to somebody's ego
<idiom>
برای کسی چاپلوسی کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
tenderising
برای ترد ونازک کردن ان
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
tenderises
برای ترد ونازک کردن ان
tenderized
برای ترد ونازک کردن ان
tenderised
برای ترد ونازک کردن ان
tenderize
برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody
برای کسی چاپلوسی کردن
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
higgle
برای سودجویی بحث کردن
to underspend
[on]
ناکافی خرج کردن
[برای]
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
gagging
مانع فراهم کردن برای
gags
مانع فراهم کردن برای
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
mnemonic
برای بار کردن در ثبات A
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
to schmooze somebody
برای کسی تملق کردن
gag
مانع فراهم کردن برای
to make room for a person
جا برای کسی باز کردن
to take pity on any one
برای کسی دلسوزی کردن
gagged
مانع فراهم کردن برای
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to negotiate for something
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
paint
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
It is written for our benefit
نوشته کردن برای ما فایده دارد
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
cramming
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
خودرا برای امتحان اماده کردن
to work for peanuts
<idiom>
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
he has a rage for money
برای گرد کردن پول شهوت
paints
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
impetrate
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
zamboni
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
prostitute
برای پول خود را پست کردن
crams
خودرا برای امتحان اماده کردن
to raise the wind
پول برای مقصودی فراهم کردن
to empower somebody to do something
کسی را برای کاری مخیر کردن
cram
خودرا برای امتحان اماده کردن
peccability
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
afterthought
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
within reach of gunshot
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to smarm over somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
crossover
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to hire
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
potential
توانایی انرژی برای کار کردن
to get a meat for a bird
برای مرغی جفت پیدا کردن
spoon-feed
<idiom>
ساده کردن چیزی برای کسی
pretty to look at
[to watch]
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
henpeck
سعی کردن برای تفوق یافتن
to scramble for a living
برای معاش یازندگی تلاش کردن
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
constitutionalize
برای بهداشت مزاج گردش کردن
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
to atone for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
pre empt
از پیش برای خود تامین کردن
to pair off
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
prostitutes
برای پول خود را پست کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com