English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Other Matches
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
to which side do I have to turn? به کدام طرف باید بپیچم؟
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
to go by bus با اتوبوس رفتن
polarity بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarities بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
How can you ask? این باید واضح باشد برای تو
which one کدام یک کدام یکی
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
overhead کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
floppy discs دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
beadroll صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
powering اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
jobs دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
powers اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
language دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
job دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
drops خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
languages دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
dropping خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
powered اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
dropped خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
notification message پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
overhauls برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
trip the light fantastic <idiom> رفتن برای رقصیدن
prompt to go اماده برای رفتن
opera اپرا
opera house اپرا
operas اپرا
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
cavalry سوار نظامی سوار اسبی
to stretch one's legs برای ورزش راه رفتن
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
gressorial مناسب برای راه رفتن
operatic مربوط به اپرا
impresario مدیر اپرا
libretti اشعار اپرا
operas اهنگ اپرا
libretto اشعار اپرا
librettos اشعار اپرا
impresarios مدیر اپرا
opera اهنگ اپرا
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
inherent addressing دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
to come to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to be coming up to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out <idiom> رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
librettist نویسنده اشعار اپرا
librettos کتاب اشعار اپرا
libretti کتاب اشعار اپرا
impresarios مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
impresario مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
operatize بشکل اپرا در اوردن
librettists نویسنده اشعار اپرا
opera glass دوربین مخصوص اپرا
libretto کتاب اشعار اپرا
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
to be after somebody پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
shore leave مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go to ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to go away ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
shift روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
address قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
shifts روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
addressed قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
diva سردسته زنان خواننده اپرا
prima donnas خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donna خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
transaction رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
buffo خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
searches 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
cavalry man سوار در سوار نظام
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
which کدام
wherefrom از کدام
ilka هر کدام
what کدام
any کدام
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
On what day? در کدام روز؟
which way are you going? از کدام راه
whichever هر کدام که هریک که
what instrument can you play? کدام ساز را ...
whichsoever هر کدام که هریک که
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
what is your preference کدام را میل دارید
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
Which of your tunes shall I dance?. <proverb> به کدام سازت برقصم ؟.
which way [to go] ? به کدام طرف [برویم] ؟
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
what is the score هر کدام چند بازی داریم
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کدام است؟
What can one do about it? چاره کدام است ( چیست ) ؟
Which bank do you bank with? با کدام بانک کار می کنید؟
None of the boys ( children ) came . هیچ کدام از بچه هانیامدند
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
What foreign language do you speak ? با کدام زبان خارجی آشناهستید ؟
Where the hell is he? او [مرد] کدام گوری است؟
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
ana ازهر کدام بمقدار مساوی
whichever is the sooner هر کدام که زودتر رخ بدهد [قانون]
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
bus اتوبوس
bused اتوبوس
bussed اتوبوس
buses اتوبوس
busses اتوبوس
busing اتوبوس
omnibuses اتوبوس
bussing اتوبوس
omnibus اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
a bus اتوبوس
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
opener هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
Which is the best way to Tehran ? بهترین راه به تهران کدام است ؟
What's your insurance company? شرکت بیمه شما کدام است؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com