English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English Persian
acre برای سنجش زمین
acres برای سنجش زمین
Other Matches
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
tromometer الت سنجش زمین لرزههای جزئی
measuring technique متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
calipers پرگار برای سنجش
magneto ohmmeter میگر برای سنجش مقاومت
california tests of personality ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
cetane rating اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
cavation [حفر زمین برای سرداب]
cavaizion [حفر زمین برای سرداب]
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
this ground rides soft این زمین برای سواری نرم است
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acre واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acres واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
Hewlett Packard چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
Hewlett Packard LaserJet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
hp laserjet چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
poneration سنجش
deliberation سنجش
ponderingly با سنجش
ponderation سنجش
g سنجش
evalution سنجش
assay سنجش
assays سنجش
pondering سنجش
ponders سنجش
assessment سنجش
assessments سنجش
pondered سنجش
ponder سنجش
scalar سنجش
evaluation سنجش
measurment سنجش
appraisal سنجش
evaluations سنجش
degress of comparison سنجش
deliberations سنجش
scaling سنجش
appraisals سنجش
measurements سنجش
measure سنجش
measurement سنجش
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
measuring method اسلوب سنجش
rating سنجش توان
measuring diaphragm دیافراگم سنجش
measuring period مدت سنجش
measuring position محل سنجش
measuring point نقطه سنجش
assays ازمایش سنجش
comparative measurement سنجش قیاسی
frequency measurement سنجش فرکانس
sociometry سنجش افکاراجتماعی
volumetric analysis سنجش حجمی
measuring error خطای سنجش
measuring frequency فرکانس سنجش
meter وسیله سنجش
meters وسیله سنجش
measuring cable کابل سنجش
measuring circuit مدار سنجش
emergency measure سنجش اضطراری
comparative measurement سنجش مقایسهای
measuring generator مولد سنجش
voltage measuring سنجش ولتاژ
measuring coil بوبین سنجش
ratings سنجش توان
measuring diaphragm ممبران سنجش
measuring period دوره سنجش
market appraisal سنجش بازار
clocked با سنجش زمان
measuring junction نقطه سنجش
surveyor's chain زنچیر سنجش
accuracy to gage دقت سنجش
measuring current جریان سنجش
voltage measuring سنجش فشارالکتریکی
measuring junction محل سنجش
colorimetry سنجش رنگ
measuring range حیطه سنجش
measuring thermocouple ترموکوپل سنجش
font metric سنجش فونت
ponderable قابل سنجش
comparisons تطبیق سنجش
ponderability سنجش پذیری
graduated steel straight edge شینه سنجش
measuring rectifier یکسوکننده سنجش
measuring technique تکنیک سنجش
measuring technique روش سنجش
measuring system سیستم سنجش
measuring switch کلید سنجش
incommensurable سنجش ناپذیر
datum line خط مبنای سنجش
measurable سنجش پذیر
measuring relay رله سنجش
measuring sensitivity حساسیت سنجش
measuring thermocouple عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor ترانسدوکتور سنجش
high accuracy measurement سنجش دقیق
measuring range ناحیه ی سنجش
assay ازمایش سنجش
metage حق سنجش قپانداری
measurment سنجش اندازه
pulmometry سنجش گنجایش شش
delib erator سنجش کننده
depth measurement سنجش گودی
method of measurment روش سنجش
measuring voltage فشار سنجش
comparison تطبیق سنجش
precision measurment سنجش دقیق
measuring unit واحد سنجش
measuring unit عضو سنجش
biometrics زیست سنجش
indirect measurement سنجش غیرمستقیم
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
assays عیار گرفتن سنجش
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
mile مقیاس سنجش مسافت
miles مقیاس سنجش مسافت
scruple واحد سنجش چیزجزئی
photomrtry سنجش شدت روشنایی
perimetry سنجش میدان دید
bel یگان سنجش صوت
quantifiable قابل سنجش یا تعیین
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
measure مقایسه کردن سنجش
clocked input ورودی با سنجش زمان
clocked flip flop الاکلنگ با سنجش زمان
limit gage وسیله سنجش تلرانس
optical measuring system سیستم سنجش نوری
instrumentation کاربرد وسائل سنجش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com