Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (19 milliseconds)
English
Persian
I am here on business.
برای کار اینجا آمدم.
Search result with all words
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
I am here on holiday.
من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
Other Matches
I dropped in to say hello.
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
This is an ideal spot for picnics .
اینجا برای پیک نیک ماه است
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
When I came in
زمانی که من تو آمدم
I arrived as soon as he left ( went ) .
همین که رفت من آمدم
here
در اینجا
hither
اینجا
in these parts
<adv.>
در اینجا
here
اینجا
hitherto
تا اینجا
in this country
<adv.>
در اینجا
hither
به اینجا
thus far
تا اینجا
where
اینجا
so far
تا اینجا
here and there
اینجا انجا
We are short of space here .
اینجا جا کم داریم
up and down
اینجا وانجا
i am a stranger here
من اینجا غریبم
passim
اینجا وانجا
i do not belong here
من اهل اینجا نیستم
no one is here
هیچکس اینجا نیست
here lies
در اینجا دفن است
hereon
در این مورد در اینجا
I am just passing through.
فقط از اینجا میگذرم.
Come here tomorrow .
فردا بیا اینجا
i had hom there
اینجا گیرش اوردم
make oneself scarce
<idiom>
دور شو ،از اینجا برو
At this point of the conversation.
صحبت که به اینجا رسید
Let us get out of here!
برویم از اینجا بیرون!
isn't he there
ایا او اینجا نیست
Make some room here.
یک قدری اینجا جا باز کن
I wI'll get off here.
اینجا پیاده می شوم
I am just passing through.
از اینجا عبور میکنم.
Out with them!
بروند بیرون
[از اینجا]
!
i wish to stay here
میخواهم اینجا بمانم
take away your things
اسباب خود را از اینجا ببرید
The bus to ... stops here.
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He usually drops by to see me .
غالبا" می آید اینجا بدیدن من
what is your business here
کار شما اینجا چیست
It has been a very enjoyable stay.
در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
Left out of one place and driven away from another.
<proverb>
از آنجا مانده از اینجا رانده .
He promised me to be here at noon .
به من قول داد ظهر اینجا با شد
some one must stay here
یک کسی باید اینجا بماند
It is pointless for her to come here .
موضوع ندارد اینجا بیاید
Is there a car wash?
آیا اینجا کارواش هست؟
Is there a car wash?
آیا اینجا ماشینشویی هست؟
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.
ماندن او در اینجا بی فایده است
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
It is extremely hot in here .
اینجا بی اندازه گرم است
He came over here in a mad rush.
او
[مرد]
با کله اینجا آمد.
None of that here. Nothing doing here.
اینجا از این خبرها نیست
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How long does the train stop here?
چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
May I park there?
ممکن است اینجا پارک کنم؟
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
She comes here at least once a week .
دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here .
غلط می کند قدم اینجا بگذارد
I am working here non-stop.
یک بند دارم اینجا کار می کنم
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
Do you think it advisable to wait here
آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) .
اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
We were afraid lest she should get here too late .
ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
hic jacet
در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
His coming here was quite accidental.
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
She comes here once in a blue moon .
سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
commit no nuisance
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
What is going on here?
اینجا چه خبر است؟
[وقتی قضیه نامفهوم است]
[اصطلاح روزمره]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering.
حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise !
شما کجا اینجا کجا !
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
eight ball billiard
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
pc file iii
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
authoring
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
rosette
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Memmaker
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com