Dictiornary-Farsi | برتری نسبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
comparative advantage	برتری نسبی


Other Matches

labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
relative plot	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
preemimence	برتری
preferences	برتری
priorities	برتری
priority	برتری
excellence	برتری
primacy	برتری
privilege	برتری
precedence	برتری
Excellency	برتری
Excellencies	برتری
vantage	برتری
unidextrality	یک سو برتری
transcendence or cy	برتری
predomination	برتری
paramountey	برتری
paramountcy	برتری
ecellency	برتری
beat out	برتری
pre eminence	برتری
transcendence	برتری
sinistrality	چپ برتری
superiority	برتری
trancscendent	برتری
advantage	برتری
profits	برتری
powers	برتری
preference	برتری
momentum	برتری
hegemony	برتری
profited	برتری
profit	برتری
Majesty	برتری
Majesties	برتری
powering	برتری
supremacy	برتری
powered	برتری
power	برتری
preponderance	برتری
headship	بزرگی برتری
ascendance	تفوق برتری
antecede	برتری جستن
outclasses	برتری داشتن بر
absolute advantage	برتری مطلق
headships	بزرگی برتری
outclassing	برتری داشتن بر
outclassed	برتری داشتن بر
prominence	پیشامدگی برتری
superiority	برتری قوا
outclass	برتری داشتن بر
lateral dominance	برتری جانبی
preminence	برتری علو
overtop	برتری جستن از
overmaster	برتری یافتن بر
outvie	برتری جستن از
outreach	برتری یافتن
mixed cerebral dominance	برتری نامتمایز مخ
maritime lien	برتری دریایی
manual dominance	دست برتری
laterality	برتری جانبی
hemispherical dominance	برتری نیمکره
handedness	دست برتری
fire superiority	برتری اتش
ocular dominance	چشم برتری
eye dominance	چشم برتری
dextrality	راست برتری
cerebral dominance	سو برتری نیمکره مخ
predominancy	برتری علو
predominance	برتری علو
best	برتری جستن
overrides	برتری جستن بر
transcending	برتری یافتن
override	برتری جستن بر
transcends	برتری یافتن
overridden	برتری جستن بر
head start	فرصت برتری
influences	برتری تفوق
influenced	برتری تفوق
distinction	برتری ترجیح
supremacists	برتری گرای
influencing	برتری تفوق
distinctions	برتری ترجیح
overrode	برتری جستن بر
to have the pull of	برتری داشتن بر
influence	برتری تفوق
transcended	برتری یافتن
excel	برتری داشتن بر
head starts	فرصت برتری
one up <idiom>	برتری داشتن
excelled	برتری داشتن بر
excelling	برتری داشتن بر
excels	برتری داشتن بر
transcend	برتری یافتن
supremacist	برتری گرای
consanguineous	نسبی
relative	نسبی
proportional limit	حد نسبی
relative humidity	نم نسبی
relative code	کد نسبی
self relative	نسبی
respective	نسبی
comparative	نسبی
comparatives	نسبی
proportional	نسبی
rate of time preference	نرخ برتری زمانی
manoptoscope	برتری سنج بینایی
right handedness	دست راست برتری
anti air	ضد برتری هوایی دشمن
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
salience	جلو امدگی برتری
pull	برتری جزئی و مختصر
pulls	برتری جزئی و مختصر
upper hand	برتری دست بالا
saliency	جلو امدگی برتری
humdinger	دارای برتری فاحش
humdingers	دارای برتری فاحش
relative compaction	تراکم نسبی
relative location	ترتیب نسبی
blood relationship	خویشاوندی نسبی
relative jurisdiction	صلاحیت نسبی
relative density	دانسیته نسبی
relative density	چگالی نسبی
relative importance	اهمیت نسبی
relative income	درامد نسبی
proportional representation	انتخابات نسبی
relative dispersion	پراکندگی نسبی
relative harmonic content	مانده نسبی
proportional tax	مالیات نسبی
relative address	نشانی نسبی
proportional liability partnership	شرکت نسبی
relative address	آدرس نسبی
relative frequency	بسامد نسبی
relationship by bood	قرابت نسبی
relative error	خطای نسبی
relative bearing	گرای نسبی
relative bearing	جهت نسبی
relative humidity	رطوبت نسبی
persons related to another by parentage	اقارب نسبی
persons related to another by descent	اقارب نسبی
comparative cover	پوشش نسبی
relative viscosity	گرانروی نسبی
relative velocity	سرعت نسبی
blood relationship	قرابت نسبی
relationship by blood	قرابت نسبی
relative value	مقدار نسبی
relative term	لفظ نسبی
relative solvation	حلالپوشی نسبی
relative solubility	انحلالپذیری نسبی
relative prices	قیمتهای نسبی
comparative advantage	مزیت نسبی
relative wind	باد نسبی
relativeness	نسبی بودن
relativism	نسبی نگری
genealogical	نسبی شجرهای
stranger in blood	غیر نسبی
sib	منسوب نسبی
self relative address	نشانی نسبی
sanguinity	قرابت نسبی
specific gravities	چگالی نسبی
specific gravity	چگالی نسبی
whole blood	قرابت نسبی
comparative costs	هزینههای نسبی
relative majority	اکثریت نسبی
emissivity	تابش نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
relativity	فرضیه نسبی
fractional error	خطای نسبی
relative minimum	می نیمم نسبی
relative maximum	حداکثر نسبی
ipsative scale	مقیاس نسبی
ipsative score	نمره نسبی
relative	خودی نسبی
relative motion	حرکت نسبی
relative movement	حرکت نسبی
relative precision	دقت نسبی
consanguinity	قرابت نسبی
relative permitivity	گذردهی نسبی
relative permeability	نفوذپذیری نسبی
relative nullity	بطلان نسبی
distortion factor	مانده نسبی
relationship by blood	خویشاوندی نسبی
relative maximum	ماکزیمم نسبی
look down on someone <idiom>	باحقارت واحساس برتری نگریستن
teutonism	عقیده برتری نژادی المان
outguess	در حدس و گمان برتری داشتن بر
outdistanced	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
out maneuver	برتری مانور پیدا کردن
outdistance	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
papalism	فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
sovereignty	اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
cultural relativism	نسبی نگری فرهنگی
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
relative value of pieces	ارزش نسبی سوارها
relative supersaturation	ابر سیری نسبی
relativity of knowledge	نسبی بودن دانش
relative refractory period	دوره بی پاسخی نسبی
true air speed	سرعت نسبی هواپیما