Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
cupola
برجک فرماندهی تانک
cupolas
برجک فرماندهی تانک
Other Matches
turrets
برجک توپ یا تانک
turret
برجک توپ یا تانک
supreme commander
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
command axis
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
on
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
towerlet
برجک
turrets
برجک
turret
برجک
echauguette
برجک
brattice
نیم برجک
power turret
برجک برقی
turret guns
توپهای برجک
dome light
چراغ برجک
batteries
باطری برجک توپ
turret guns
توپهای برجک دار
battery
باطری برجک توپ
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
racers
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
domes
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
sponson
سکوی استقرار توپ روی برجک
racer
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
antitank
ضد تانک
panzer
تانک
antiarmor
ضد تانک
tanker
تانک
tank
تانک
tankers
تانک
anti-tank
ضد تانک
bazooka
ضد تانک
water towers
تانک اب
water tower
تانک اب
bazookas
ضد تانک
reservoir
تانک
reservoirs
تانک
drop tank
تانک موقت
tank deck
شاسی تانک
tank destroyer
توپ ضد تانک
amphibious tank
تانک اب خاکی
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
intermediate frequency tank circuit
مدار تانک
stalled tank
تانک ایستاده
flail tank
تانک ضد مین
main battle tank
تانک اصلی
caterpillar tracks
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
antitank obstacle
مانع ضد تانک
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
decked
سکوی جلوی تانک
deck
سکوی جلوی تانک
skirting armor
زره دامنه تانک
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
hull defilade
سنگر گرفتن تانک
track tension
تنظیم شنی تانک
bulkheads
دهلیزداخلی دهلیز تانک
control vehicle
تانک نافم حرکت
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
stalled tank
تانک از کار افتاده
decks
سکوی جلوی تانک
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
antitank launcher
موشک انداز ضد تانک
bulkhead
دهلیزداخلی دهلیز تانک
armor group
گروه زره تانک
scorpion
نوعی تانک سبک شناسایی
flail tank
تانک غلطک دار ضد مین
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
scorpions
نوعی تانک سبک شناسایی
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
compass course
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
whippets
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippet
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
tank recovery vehicle
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
scorpions
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpion
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
main armament
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
knock down
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
secondary armament
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
hull down
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
haul defilade
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
commandership
فرماندهی
executive branch
فرماندهی
bridge
پل فرماندهی
commandantship
فرماندهی
bridged
پل فرماندهی
centre castle
پل فرماندهی
commanded
فرماندهی
command
فرماندهی
commands
فرماندهی
leadership
فرماندهی
conning tower
پل فرماندهی
strategy
فن فرماندهی
pilot house
پل فرماندهی
wheelhouses
پل فرماندهی
wheelhouse
پل فرماندهی
strategies
فن فرماندهی
bridges
پل فرماندهی
sprocket
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
emergency conning position
پل فرماندهی اضطراری
tactical command ship
ناو فرماندهی
commandery
محل فرماندهی
unified command
فرماندهی متحد
commodity command
فرماندهی اماد
continuity of command
مداومت فرماندهی
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
logistical command
فرماندهی لجستیکی
lead a unit
فرماندهی کردن
master's certificate
گواهینامه فرماندهی
joint command
فرماندهی مشترک
oldman
مقام فرماندهی
head quarters
مرکز فرماندهی
scheme of command
طرح فرماندهی
flag ship
ناو سر فرماندهی
support command
فرماندهی پشتیبانی
commandery
مقام فرماندهی
commander's estimate
براورد فرماندهی
bridges
پل فرماندهی کشتی
high command
فرماندهی عالی
administrative command
فرماندهی اداری
air command
فرماندهی هوایی
bridged
پل فرماندهی کشتی
area command
فرماندهی منطقه
command posts
پاسگاه فرماندهی
base command
فرماندهی پایگاه
bridge
پل فرماندهی کشتی
command posts
پست فرماندهی
command post
پاسگاه فرماندهی
command post
پست فرماندهی
command
سرکردگی فرماندهی
commanded
سرکردگی فرماندهی
commands
سرکردگی فرماندهی
supreme
فرماندهی عالی
headquarters
مرکز فرماندهی
headquarters
قرارگاه فرماندهی
flagship
ناو فرماندهی
flagships
ناو فرماندهی
command and control
کنترل و فرماندهی
command group
گروه فرماندهی
command language
زبان فرماندهی
command net
شبکه فرماندهی
commander's call
در اختیار فرماندهی
command mode
حالت فرماندهی
command channels
ردههای فرماندهی
combined command
فرماندهی مرکب
command report
گزارش فرماندهی
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
advance command post
پاسگاه فرماندهی جلو
air command
فرماندهی نیروی هوایی
unified
یکپارچه فرماندهی متحد
command post exercise
تمرین پاسگاه فرماندهی
commander's call
ساعات در اختیار فرماندهی
commander in chief
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
guide
کشتی فرماندهی عملیات
kommandatura
مرکز فرماندهی نظامی
type command
فرماندهی ناو گروه
guides
کشتی فرماندهی عملیات
island
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
command liaison
افسر رابط فرماندهی
operational command
فرماندهی از نظر عملیاتی
air strategical command
فرماندهی استراتژیکی هوایی
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
guided
کشتی فرماندهی عملیات
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
alternate command authority
مقام جانشین فرماندهی
forward command post
پست فرماندهی جلو
combat commander's insignia
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
agc
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
army material command
فرماندهی اماد نیروی زمینی
deputy chief of naval operation
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
sealift command
فرماندهی حمل و نقل دریایی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com