Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
radar beacon
برج دیدبانی رادار
Search result with all words
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
Other Matches
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
scans
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar comouflage
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
espial
دیدبانی
observations
دیدبانی
observation
دیدبانی
aerial observation
دیدبانی هوایی
loop-hole
سوراخ دیدبانی
beacons
برج دیدبانی
beacon
برج دیدبانی
watchtowers
برج دیدبانی
watchtower
برج دیدبانی
loopholes
سوراخ دیدبانی
bilateral observation
دیدبانی مضاعف
air observation
دیدبانی هوایی
army of observation
عده دیدبانی
observation sector
قطاع دیدبانی
observation post
پست دیدبانی
o o line
خط دیدبانی سپاه
o o line
خط تقسیم دیدبانی
radar quardship
دیدبانی بارادار
ground observation
دیدبانی زمینی
visual observation
دیدبانی بصری
flank observation
دیدبانی جناحی
observing sector
منطقه دیدبانی
direct observation
دیدبانی مستقیم
visual observation
دیدبانی با چشم
bilateral observation
دیدبانی دوجانبه
watch tower
برج دیدبانی
astronomic observation
دیدبانی نجومی
observing sector
قطاع دیدبانی
reports
گزارش دیدبانی
observed
دیدبانی کردن
observe
دیدبانی کردن
reported
گزارش دیدبانی
report
گزارش دیدبانی
observation
دیدبانی اتش
observations
دیدبانی اتش
neglect
دیدبانی نکنید
neglected
دیدبانی نکنید
observes
دیدبانی کردن
loophole
سوراخ دیدبانی
observing
دیدبانی کردن
neglecting
دیدبانی نکنید
neglects
دیدبانی نکنید
pilothouse
اطاق دیدبانی کشتی
scope
وسیله دیدبانی یا بینایی
optical
مربوط به دیدبانی بصری
observed fire
تیر دیدبانی شده
terrain spotting
دیدبانی کردن زمین
tog method
روش دیدبانی محوری
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
apex angle
زاویه راسی دیدبانی
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
air spot
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
spotting
دیدبانی کردن دید زدن
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
observed chart
طرح تیر دیدبانی شده
weather observation
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
tog method
روش دیدبانی در خط توپ هدف
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
spotting
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
radar
رادار
radar trace
علامت رادار
radarman
متصدی رادار
doppler radar
رادار داپلر
crystal ball
انتن رادار
radar trapping
اختلال رادار
crystal balls
انتن رادار
doppler radar
رادار دوپلر
radar engineering
مهندسی رادار
radar beam
پرتو رادار
radar equipment
تجهیزات رادار
radar installation
تاسیسات رادار
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
radar location
موقعیت رادار
radar operator
متصدی رادار
radar quardship
نگهبانی رادار
radar alimeter
فرازیاب رادار
radar network
شبکه ی رادار
radar ranging
میدان رادار
radar boresight
محوریابی رادار
radar beacon
راهنمای رادار
radar scope
صفحه رادار
counter circuit
کنتور رادار
search radar
رادار تجسسی
teleran
رادار تلویزیونی
surveillance radar
رادار مراقبتی
acquisition radar
رادار هدفیابی
acquisition radar
رادار هدفیاب
aerial radar
رادار هوایی
agl
رادار هواپیما
aircraft gun laying
رادار هواپیما
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
sensor
رادار مراقبتی
radar
دستگاه رادار
radar man
متصدی رادار
radome
اطاق رادار
corner reflector
پریکسوپ رادار
radome
برج رادار
radar beacon
برج مراقبت رادار
acquisition radar
رادار اکتشاف هدف
active sonar
رادار دریایی فعال
warning radar
رادار هشدار دهنده
surveillance radar
رادار تجسس هدف
echoes
برگشت امواج رادار
radome
گنبد انتن رادار
radar boresight
تطابق خط دید رادار
radar countermeasures
پیش گیریهای ضد رادار
echoing
برگشت امواج رادار
radar clutter
منطقه کور رادار
echoed
برگشت امواج رادار
airborne sensor
رادار مراقبتی هوابرد
sector of search
منطقه مراقبت رادار
radar scope
صفحه دید رادار
raydit
رادار اقیانوس نگار
fire control radar
رادار کنترل اتش
radar screen
صفحه تصویر رادار
beam width
عرض بیم رادار
sector of search
منطقه تجسس رادار
seeker
رادار تجسس هدف
b scope
صفحه کاتد رادار
sbend distortion
لرزش تصویر رادار
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
sidelobe
بیم جانبی رادار
echo
برگشت امواج رادار
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
radar measurement
اندازه گیری رادار
screening elevation
تراز مانع رادار
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
radar trapping
اختلال پیدا کردن رادار
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
blips
تصویری بر روی صفحه رادار
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
radar prediction
کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar echo
علایم روی صفحه رادار
radar ranging
تنظیم تیر به وسیله رادار
shoran
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
blip
تصویری بر روی صفحه رادار
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
rawinsonde
دستگاه راوین رادار هواسنجی
radar altimetry
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
corner reflector
پریکسوپ تنظیم هدف رادار
aspect change
تغییرمنظر هدف از دید رادار
helical scanning
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
scans
یک دور گردش انتن رادار
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
beam width
عرض ستون امواج رادار
azimuth stabilized ppi
صفحه رادار با سمت ثابت
aspect angle
زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
clara
منطقه رادار پاک است
loran
رادار مسافت سنج دریایی
clutters
برفک انداختن صفحه رادار
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com