Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
Other Matches
branches
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
of the same leaven
ازیک جنس
on one hand
ازیک طرف
ex parte
ازیک طرف
uniparental
ازیک ولی
from pillar to post
ازیک دربدردیگر
osmosis
ازیک پرده
dual
استفاده ازیک جفت
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
aliunde
ازیک جای دیگر
consubstantiate
ازیک جنس شدن
itineration
ازیک جابجایی دیگر
extravaganzas
ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye
ازیک چشم نابیناشدن
extravaganza
ازیک شخصیت خیالی
from stem to stern
ازیک سربسر دیگر
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
personal computing
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
it is useful in a way
ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
gybe
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
replays
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcracker
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replay
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
entrance head
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
eponymy
اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
polyoestrous
دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
retrospective search
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
roll forward
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
outdegree
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduce
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
paragram
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
Sept
دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
metastasize
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduces
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
scrimmages
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
distortions
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology
بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
concatenate
بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
retrieval
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
emission theory
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
portions
قسمتی
triplex
سه قسمتی
triploidy
سه قسمتی
portion
قسمتی
partite
قسمتی
pate
سر یا قسمتی از سرانسان
split second
قسمتی از ثانیه
triploid
سه قسمتی سه بخشی
leg
قسمتی از مسابقه
legs
قسمتی از مسابقه
tripartition
سه قسمتی کردن
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
partial
بخشی قسمتی
another guess
قسمتی دیگر
flattest
قسمتی از یک عمارت
double cloister
راهرو دو قسمتی
plank
قسمتی ازبرنامه
esprit
حمیت قسمتی
spirit de corps
روحیه قسمتی
esprit de corps
حمیت قسمتی
esprit de corps
روحیه قسمتی
spirit de corps
حمیت قسمتی
spirit
حمیت قسمتی
spiriting
حمیت قسمتی
sector
قسمتی ازجبهه
sectors
قسمتی ازجبهه
flat
قسمتی از یک عمارت
striking out pleading
حذف قسمتی از مدافعات
creased
قسمتی از زمین کریکت
section charge
خرج چند قسمتی
creasing
قسمتی از زمین کریکت
creases
قسمتی از زمین کریکت
ram's horn
قسمتی ازاستحکامات خندق
crease
قسمتی از زمین کریکت
module
قسمتی از سفینه فضایی
lobotomies
برش قسمتی از مغز
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
fractions
کسر درصدی از قسمتی از
fraction
کسر درصدی از قسمتی از
helmeted
دارای قسمتی که مانندخودباشد
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
aliquot part charge
خرج چند قسمتی
modules
قسمتی از سفینه فضایی
lobotomy
برش قسمتی از مغز
expansion joint
اتصال چند قسمتی
part
[ial]
payment of a fine
پرداخت قسمتی از جریمه
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
aliquot propelling charge
خرج پرتاب چند قسمتی
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
hash mark
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
slot charter
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
freeboard
قسمتی از قایق که بیرون اب است
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
zaps
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zap
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
neck
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
baron
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
barons
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
amphibrach
شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
relayed
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relays
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
cross modulation
مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
single transposition
نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
to vote plump
رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
slewing
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
uniservice
متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
cropped
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
fat bits
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
flushing
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
saddleback
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
cymric
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
alethiology
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
crops
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
dairy
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
flush
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
dairies
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
to run away with
برداشتن
ingather
برداشتن
to pull off
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
remove
از جا برداشتن
to pick up
برداشتن
countertrace
برداشتن از
ingether
برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
to take up
برداشتن
deletes
برداشتن
deleted
برداشتن
removing
برداشتن
delete
برداشتن
pickup
برداشتن
removing
از جا برداشتن
pick up
برداشتن
remove
برداشتن
to mop up
برداشتن
lifting
برداشتن
lifted
برداشتن
sublate
برداشتن
flaws
مو برداشتن
lift
برداشتن
flaw
مو برداشتن
deleting
برداشتن
take up
برداشتن
moistening
نم برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com