English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cropper برداشت کننده محصول
Other Matches
handpick برداشت محصول با دست
agronomy علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
consumer appeal تاثیر محصول روی مصرف کننده
exchanged دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
takings برداشت
removal برداشت
impression برداشت
offtake برداشت
acceptance برداشت
acceptances برداشت
land surveying برداشت
impressions برداشت
draw off برداشت
impressionistic برداشت گرایانه
withdrawal warrant مجوز برداشت
removal of chips برداشت براده
dual impression برداشت دوگانه
impressionist برداشت گرای
impressionists برداشت گرای
impressionistic برداشت گذار
withdraws برداشت از حساب
withdraw برداشت از حساب
draw off بده برداشت
under ground survey برداشت زیرزمینی
take off divisor مقسم برداشت اب
approach برداشت روش
removing برداشت کردن
removes برداشت کردن
remove برداشت کردن
approached برداشت روش
approaches برداشت روش
special drawing right حق برداشت مخصوص
special drawing right حق برداشت ویژه
special drawing rights حق برداشت ویژه
first impression برداشت نخستین
make a copy of سواد برداشت
removal of slag برداشت سرباره
removal of cinder برداشت تفاله
stripping برداشت لایه رو
removal of phosphorus برداشت فسفر
overdrafts اضافه برداشت
overdraft اضافه برداشت
metal removal برداشت براده
nets برداشت خالص کردن
nett برداشت خالص کردن
net برداشت خالص کردن
targets نقطه برداشت یا قرائت
targetted نقطه برداشت یا قرائت
overdraw اضافه برداشت کردن
targeting نقطه برداشت یا قرائت
the timber warped تیر تاب برداشت
target نقطه برداشت یا قرائت
take off distributor اب پخشکن مقسم برداشت اب
targetting نقطه برداشت یا قرائت
safe yield بده قابل برداشت
targeted نقطه برداشت یا قرائت
forbore دست برداشت امتناع کرد
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
overdraft برداشت اب بیش از اندازه مجاز
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
. She dropped her demands (claim). دست از تقاضاهای خود برداشت
overdrafts برداشت اب بیش از اندازه مجاز
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
No man can serve two masters. <proverb> با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
overdrafts دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
return [on something] محصول
outputs محصول
fabric محصول
fabrics محصول
total product محصول کل
commodity محصول
commodities محصول
crops محصول
proceeds محصول
yields محصول
harvested محصول
output محصول
crop محصول
products محصول
harvests محصول
cropped محصول
yield محصول
harvest محصول
product محصول
line محصول
lines محصول
yielded محصول
overdrawn account حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
product liability مسئولیت محصول
outputs برونداد محصول
last year's produce محصول پارسال
mass market product محصول پر فروش
intermediate product محصول واسطه
output برونداد محصول
margin product اضافه محصول
yield محصول حاصل
yielded محصول حاصل
yields محصول حاصل
production محصول عمل
production تولید محصول
production فراورده محصول
program product محصول برنامه
toiling محصول رنج
toiled محصول رنج
toil محصول رنج
volatility product محصول فرار
over production محصول زیادی
fabric محصول تولید
fabrics محصول تولید
universal product code کد جامع محصول
turn over محصول بازده
productions فراورده محصول
productions تولید محصول
release گونه یک محصول
released گونه یک محصول
releases گونه یک محصول
marginal product محصول نهائی
net product محصول خالص
off year سال کم محصول
productions محصول عمل
produces ساختن محصول
produced ساختن محصول
produce ساختن محصول
home-grown محصول خانه
overhead product محصول سبک
product capabilities خواص محصول
product differentiation تفاوت محصول
product differentiation اختلاف محصول
cash crop محصول فروشی
product mix ترکیب محصول
standing crop محصول سرپا
models گونه یک محصول
crop rent اجاره محصول
gross yield محصول ناخالص
by-product محصول ضمنی
high grade product محصول درجه یک
diversity of product تنوع محصول
product diversification تنوع محصول
eluate محصول شویش
emblements محصول زمین
average product محصول متوسط
products محصول حاصلضرب
by product محصول جنبی
finished product محصول نهائی
fehling reagent محصول فهلینگ
coproduct محصول فرعی
condensate محصول میعان
coemption خرید کل محصول
artifact محصول مصنوعی
fission product محصول انشقاق
by-product محصول فرعی
fehling solution محصول فهلینگ
distillate محصول تقطیر
foison محصول فراوان
by-products محصول فرعی
artefacts محصول مصنوعی
artifacts محصول مصنوعی
end product محصول نهایی
model نوع یک محصول
model گونه یک محصول
modeled نوع یک محصول
modeled گونه یک محصول
modelled نوع یک محصول
modelled گونه یک محصول
portfolio نمونه محصول
models نوع یک محصول
product محصول حاصلضرب
average output محصول متوسط
artefact محصول مصنوعی
adduct محصول افزایشی
by-products محصول ضمنی
incross اولادیا محصول
brands نام محصول
branding نام محصول
by product محصول فرعی
brand نام محصول
net national product محصول خالص ملی
produced تولید کردن محصول
marginal physical product محصول فیزیکی نهائی
productions سرعت ساخت محصول
releases شماره گونه یک محصول
product launch جا انداختن محصول در بازار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com