| Total search result: 203 (19 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| overflow |
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز |
| overflowed |
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز |
| overflows |
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| overflow flag bit |
بیت پرچم سرریز |
| overflow check |
بررسی سرریز |
| processor |
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است |
| spillway |
سرریز |
| overflows |
سرریز |
| weirs |
سرریز |
| weir |
سرریز |
| spillweir dam |
سد سرریز |
| overfall |
سرریز |
| overflowed |
سرریز |
| overfall dam |
سد سرریز |
| spillover |
سرریز |
| overflow |
سرریز |
| decant |
سرریز کردن |
| overflow indicator |
سرریز نما |
| decants |
سرریز کردن |
| decanted |
سرریز کردن |
| side weir |
سرریز کناری |
| storm water overflow |
سرریز اب باران |
| overflow area |
ناحیه سرریز |
| skew weir |
سرریز اریب |
| warning pipe |
لوله سرریز |
| gravity spillway dam |
سد سرریز وزنی |
| trapezoidal weir |
سرریز ذوذنقهای |
| free spillweir |
سرریز ازاد |
| decanting |
سرریز کردن |
| overflow pipe |
لوله سرریز |
| run over <idiom> |
سرریز شدن |
| portable weir |
سرریز دستی |
| circular weir |
سرریز مدور |
| spillway slab |
تاوه سرریز |
| step weir |
سرریز پلکانی |
| overflow duct |
مجرای سرریز |
| overflow check |
مقابله سرریز |
| fuse plug |
سرریز خاکی |
| thin plate weir |
سرریز لبه تیز |
| notch piers |
پایههای جانبی سرریز |
| measuring weir |
سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال |
| velocity of retreat |
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز |
| velocity of approach |
سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد |
| overflowed |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
| overflows |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
| overflow |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
| nappe |
تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند |
| indicator |
ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز |
| ag nus dei |
صورت برهای که پرچم فچلیپایی دردست داردوکنایه ازعیسی است |
| sequences |
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد |
| leap frog test |
بررسی فضای حافظه که برنامه از یک محل به دیگری به صورت تصادفی می رود |
| sequence |
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد |
| waff |
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن |
| formation |
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی |
| TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
| flag |
پرچم دار کردن پرچم زدن به |
| flags |
پرچم دار کردن پرچم زدن به |
| dynamically |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
| dynamic |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
| effectuate |
انجام دادن صورت دادن |
| tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
| blue flag |
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد |
| halyard |
ریسمان پرچم طناب پرچم |
| field colors |
پرچم رزمی پرچم یکانی |
| color salute |
سلام پرچم احترام به پرچم |
| carry into effect |
صورت دادن |
| put inpractice |
صورت دادن |
| put into effect |
صورت دادن |
| implement |
صورت دادن |
| actualise [British] |
صورت دادن |
| actualize |
صورت دادن |
| put ineffect |
صورت دادن |
| carry out |
صورت دادن |
| make something happen |
صورت دادن |
| carry ineffect |
صورت دادن |
| to put in to shape |
سر و صورت دادن |
| organises |
سرو صورت دادن |
| organising |
سرو صورت دادن |
| transfiguring |
تغییر صورت دادن |
| transfigures |
تغییر صورت دادن |
| transfigured |
تغییر صورت دادن |
| transfigure |
تغییر صورت دادن |
| furbishing |
صورت تازه دادن به |
| furbishes |
صورت تازه دادن به |
| furbished |
صورت تازه دادن به |
| furbish |
صورت تازه دادن به |
| exteriorization |
صورت خارجی دادن به |
| to give an examination |
صورت امتحان دادن |
| organize |
سرو صورت دادن |
| incarnate |
صورت خارجی دادن |
| organizes |
سرو صورت دادن |
| organizing |
سرو صورت دادن |
| epitomizing |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomises |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomised |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomizes |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomising |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomize |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| epitomized |
صورت خارجی به چیزی دادن |
| prima facie evidence |
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید |
| analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
| feasibility |
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |
| inference |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
| inferences |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
| analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
| link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
| leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
automatic  |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
| automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
| idealizes |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| exteriorize |
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن |
| idealised |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| idealising |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| idealize |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| idealized |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| idealises |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| idealizing |
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن |
| systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
| bind |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
| binds |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
| flag semaphore |
سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم |
| duble option |
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول |
| edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
| analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
| analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
| locals |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
| local |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
| monitored |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
| monitor |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
| monitors |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
| printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| guiden |
پرچم یکان پرچم نماینده یکان |
| usura maritima |
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است |
| islamize |
بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به |
| plastic bubble keyboard |
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند |
| scrolls |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| scroll |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
| packets |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
| packet |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
| numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
| residue check |
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |
| vertical redundancy check |
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی |
| barrage jamming |
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع |
| watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| discretionary |
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد |
| echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
| cyclic redundancy check |
بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای |
| rom |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
| line astern |
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه |
| chargeable accessions |
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی |
| flags |
پرچم |
| whiff |
پرچم |
| anandrous |
بی پرچم |
| ensigns |
پرچم |
| vexillum |
پرچم |
| flag bridge |
پل پرچم |
| stamen |
پرچم |
| stamens |
پرچم |
| stamina |
پرچم |
| color |
پرچم |
| banners |
پرچم |
| blazon |
پرچم |
| banner |
پرچم |
| ensign |
پرچم |
| oriflamme |
پرچم |
| emblazonry |
پرچم |
| flag |
پرچم |
| guiden |
پرچم کوچک |
| device flag |
پرچم دستگاه |
| pennant |
پرچم دم چلچلهای |
| ensigns |
پرچم دار |
| standard bearers |
پرچم دار |
| Union Jack |
پرچم سینه |
| vanguard |
پرچم داریکان |
| colors |
پرچم ملی |
| dressing ship |
افراشتن پرچم |
| dressing line |
طناب پرچم |
| pennants |
پرچم باریک |
| pennants |
پرچم دم چلچلهای |
| pennant |
پرچم باریک |
| fly |
طول پرچم |
| white flag |
پرچم سفید |
| flagpoles |
میله پرچم |
| flagpoles |
تیر پرچم |
| flagpole |
میله پرچم |
| flagpole |
تیر پرچم |
| flag-waving |
اهتزاز پرچم |
| flag waving |
اهتزاز پرچم |
| flagstaffs |
میله پرچم |
| flagstaffs |
چوب پرچم |
