English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
subject schedule برنامه موضوعی
Search result with all words
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
Other Matches
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
local موضوعی
locals موضوعی
thematic موضوعی
haze موضوعی
pointlessness بی موضوعی
topical موضوعی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . موضوعی را لو دادن
ignorance of fact جهل موضوعی
subject index فهرست موضوعی
mistake of fact اشتباه موضوعی
a sensitive subject [topic] موضوعی حساس
To follow up (trace) a matter (case). موضوعی را دنبال کردن
to approach [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
extra موضوعی که زیادی است
a matter of relative importance موضوعی با اهمیت نسبی
The subject under discrssion . موضوعی که مطرح نیست
To raise a question . To bring up a matter . موضوعی رامطرح کردن
to touch upon [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
put (something or someone) out of one's head (mind) <idiom> به موضوعی فکر نکردن
have to do with <idiom> پیرامون موضوعی بودن
object oriented graphics نگاره سازی موضوعی
ventilation بادگیری طرح موضوعی
to grasp an idea موضوعی رادرک کردن
extra- موضوعی که زیادی است
extras موضوعی که زیادی است
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
nial a line to the counter کذب موضوعی را ثابت کردن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . موضوعی را ماست مالی کردن
To smell out something. از موضوعی بو بردن (اطلاع یافتن )
To emborider(embellish) a subject . به موضوعی شاخ وبرگ دادن
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
to e. a person an a subject کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
To discuss a question with someone . موضوعی را با کسی مطرح کردن
to rule on something حکم کردن در موضوعی [قانون]
rule [on something] حکم [در] [مورد] [برای] موضوعی
the question referred to above موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
rule [on something] دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی
to sit درباره موضوعی جلسه کردن
to over a subject موضوعی را با خنده بحث کردن
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
rogatory commission موضوعی را ازمحکمهای به دادگاه دیگراحاله کردن
submission موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
to argue for [against] something بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
seminars جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
to harp on a subject زیادموضوعی راطول دادن به موضوعی چسبیدن
to backtrack <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
ignorance of the face is a good defence جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
to paint a rosy picture of something امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
expert شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
experts شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to argue the case for [against] something بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to linger on a subject روعی موضوعی درنگ کردن یامعطل شدن
electronic موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
When wI'll the matter come up for discussion ? موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
point of honour موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
terminator موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statements دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
main line program بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
functioned مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
object oriented زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
debugger نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drags به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
help تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
transfers دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
helps تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
identification بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
helped تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
segment بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
sections بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
segments بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
transferring دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
macro زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
annotation توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
modes وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
annotations توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
cognizance ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
selectors وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
selector وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
generate محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
modules بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
generates محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
semicompiled برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند
generating محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generated محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
module بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
token کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
swapping فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
softest دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
routinely تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
softer دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
routines تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
calloc در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
automatic recovery program برنامه ترمیمی خودکار برنامه بازیابی اتوماتیک
approval متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
approval توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
closer در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
subroutine بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com