English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English Persian
pericardium برون شامه دل
Search result with all words
pericardiac وابسته به برون شامه دل
pericardial وابسته به برون شامه دل
pericarditis اماس برون شامه قلب
peritoneum برون شامه روده ها
Other Matches
matral وابسته به نرم شامه یا سخت شامه
membrane شامه
pellicle شامه
patagium شامه
velum شامه
meninx شامه مخ
flair شامه سگ
smells شامه
smelling شامه
pleura شش شامه
smell شامه
membrance شامه
membranes شامه
smelled شامه
anosmia فقدان حس شامه
endocardium درون شامه دل
olfaction حس شامه بویایی
synovial membrane شامه یاغشازلالی
olfactory nerve عصب شامه
serous membrane شامه ابکی
piamater نرم شامه
pia mater نرم شامه
mucous membrance شامه مخاطی
mucosa شامه مخاطی
mater سخت شامه
pleural وابسته به شامه شش
evening pragen نماز شامه
pleurotomy برش شامه شش
membran شامه دار
mater نرم شامه
rhinencephalon مرکز شامه
dura mater سخت شامه
quick scented دارای شامه تیزیاتند
pleurisy اماس شامه ریه
perichondrium شامه غضروف پوش
keen scented دارای شامه تیز
meningeal وابسته به شامه مخ پاشامی
nosy دارای شامه تیز فضول
nosiest دارای شامه تیز فضول
nosey دارای شامه تیز فضول
nosier دارای شامه تیز فضول
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
endocranium سطح داخلی جمجمعه و سخت شامه مغز
pleurohepatitis اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
extrados برون سو
exogenous برون زا
outhaul line برون کش
without برون
outsides برون
outside برون
outcrop برون زد
outcrops برون زد
outputs برون ده
output برون ده
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extroversion برون گرایی
exudation برون نشست
exvia برون زیست
extratensive برون نگر
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
extrafusal برون دوکی
extragalactic برون کهکشانی
extrajection برون اندازی
oversea برون مرزی
outsight برون بینی
outlier برون هشته
outer directed برون وابسته
out group برون گروه
superficial degradation برون تباهی
the out ward eye چشم برون
offline برون خطی
objectivism برون گرایی
drive! برون! [با ماشین]
self contained برون بی نیاز
exopsychic برون روانی
output برون داد
extrapolations برون یابی
effusion برون تراوی
copper extraction برون کشیدن مس
extrapolation برون یابی
ectoparasite انگل برون زی
effusions برون تراوی
ectorderm برون پوست
effuent برون ریز
out flow برون ریز
extrovert برون گرای
suburb برون شهر
suburban برون شهری
immigration برون کوچی
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
evacuation برون ریزی
evacuation برون بری
accommodation برون سازی
accommodations برون سازی
acting out برون ریزی
extroverts برون گرای
egest برون کردن
effusions برون ریزی
exogamy برون پیوندی
emigration برون کوچی
purges برون ریزی
exogamy برون همسری
purged برون ریزی
exogen گیاه برون رو
purge برون ریزی
exogenous برون روینده
exogenous برون زاد
objective برون ذات
effusion برون ریزی
outputs برون داد
epithelium برون پوش
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
exocathection برون پردازی
off line برون خطی
discharges برون ریزی
exocrine برون تراو
discharge برون ریزی
objectives برون ذات
exogenous variable متغیر برون زا
output برون گذاشت برونگذار
outputs برون گذاشت برونگذار
exosomatic method روش برون تنی
extrapolate برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
extrapolates برون یابی کردن
State Department وزارت برون مرز
to reveal itself از پرده برون افتادن
extrapolating برون یابی کردن
supinator muscle عضله برون گردان
discharge of affect برون ریزی هیجانی
epicarp پوست میوه برون بر
high seas ابهای برون مرزی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
exocrine gland غده برون ریز
extraspectral hue فام برون طیفی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
exogamy برون زاد اوری
exterritoriality حقوق برون مرزی
off line operation عملکرد برون خطی
off line storage حافظه برون خطی
offset distance فاصله برون محوری
offline storage انباره برون خطی
out of line coding کدگذاری برون خطی
offline operation عمل برون خطی
outbreeding برون زاد اوری
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
outward looking policy سیاست برون نگر
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
exudate ترشح التهابی برون نشست
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
with out book برون سند کتابی ازبر
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com