English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
extragalactic برون کهکشانی
Search result with all words
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
Other Matches
intergalactic بین کهکشانی
cluster of galaxies مجموعه کهکشانی
galactic cluster خوشه کهکشانی
extragalactic خارج کهکشانی
outputs برون ده
without برون
output برون ده
outcrop برون زد
exogenous برون زا
outcrops برون زد
outsides برون
outside برون
extrados برون سو
outhaul line برون کش
exogen گیاه برون رو
ectorderm برون پوست
exogenous variable متغیر برون زا
the out ward eye چشم برون
exogenous برون روینده
exocrine برون تراو
exogamy برون پیوندی
exocathection برون پردازی
epithelium برون پوش
egest برون کردن
out flow برون ریز
effuent برون ریز
exogamy برون همسری
exopsychic برون روانی
superficial degradation برون تباهی
oversea برون مرزی
extroversion برون گرایی
outsight برون بینی
exudation برون نشست
exvia برون زیست
outlier برون هشته
objectivism برون گرایی
outer directed برون وابسته
extraterritoriality برون مرزی
extraterritorial برون مرزی
extratensive برون نگر
self contained برون بی نیاز
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
out group برون گروه
extrafusal برون دوکی
extrajection برون اندازی
pericardium برون شامه دل
offline برون خطی
drive! برون! [با ماشین]
purge برون ریزی
effusions برون ریزی
extrovert برون گرای
extroverts برون گرای
evacuation برون بری
evacuation برون ریزی
suburban برون شهری
suburb برون شهر
purged برون ریزی
purges برون ریزی
emigration برون کوچی
objective برون ذات
objectives برون ذات
discharge برون ریزی
discharges برون ریزی
off line برون خطی
eccentricities برون مرکزی
eccentricity برون مرکزی
output برون داد
outputs برون داد
immigration برون کوچی
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
accommodation برون سازی
accommodations برون سازی
acting out برون ریزی
copper extraction برون کشیدن مس
exogenous برون زاد
ectoparasite انگل برون زی
extrapolations برون یابی
effusion برون ریزی
effusion برون تراوی
effusions برون تراوی
extrapolation برون یابی
supinator muscle عضله برون گردان
peritoneum برون شامه روده ها
out of line coding کدگذاری برون خطی
pericardiac وابسته به برون شامه دل
outbreeding برون زاد اوری
pericardial وابسته به برون شامه دل
offset distance فاصله برون محوری
to reveal itself از پرده برون افتادن
State Department وزارت برون مرز
outward looking policy سیاست برون نگر
extrapolate برون یابی کردن
discharge of affect برون ریزی هیجانی
exogamy برون زاد اوری
exocrine gland غده برون ریز
epicarp پوست میوه برون بر
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
outputs برون گذاشت برونگذار
output برون گذاشت برونگذار
extrapolating برون یابی کردن
extrapolates برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
exosomatic method روش برون تنی
offline storage انباره برون خطی
extraspectral hue فام برون طیفی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
off line operation عملکرد برون خطی
off line storage حافظه برون خطی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
offline operation عمل برون خطی
exterritoriality حقوق برون مرزی
high seas ابهای برون مرزی
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
exudate ترشح التهابی برون نشست
with out book برون سند کتابی ازبر
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
pericarditis اماس برون شامه قلب
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com