English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Lets pass on (proceed) to the main issue. برویم سر مطلب اصلی
Other Matches
To wonder from the main topic. از مطلب اصلی دور افتادن
he did not let us go نگذاشت برویم
he did not let us go ما را رهانکرد برویم
Are you ready to go? حاضرید برویم ؟
We have to go as well. ما هم باید برویم .
Let us get out of here! برویم از اینجا بیرون!
which way [to go] ? به کدام طرف [برویم] ؟
Now, where should we go to? حالا به کجا برویم؟
We had to queue [line] up for three hours to get in. ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
Shall we go out for some fresh air ? موافقی برویم کمی هوا بخوریم ؟
Lets go for a walk ( stroll) . برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
Now it is about time to head home! الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] !
Lets go to my house for pot luck . برویم منزل ما با لا خره یک لقمه نان وپنیر پیدا می شود
So much for ... ! <idiom> اینقدر از ... بس است ! [برویم سر موضوع یا چیز دیگری] [اصطلاح روزمره]
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
topics مطلب
subject مطلب
labelled مطلب
punch-lines لب مطلب
labeling مطلب
label مطلب
themes مطلب
theme مطلب
punch-line لب مطلب
subjected مطلب
punch line لب مطلب
thought سر مطلب
thoughts سر مطلب
criteria مطلب
topic مطلب
subjecting مطلب
afair مطلب
labels مطلب
subjects مطلب
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
mattered مطلب چیز
mattering مطلب چیز
subject matter مطلب موضوع
matters مطلب چیز
matter مطلب چیز
root of the matter اصل مطلب
principal مطلب مهم
principals مطلب مهم
press release مطلب مطبوعاتی
subjects مطلب زیرموضوع
subjecting مطلب زیرموضوع
issues صدور مطلب
issued صدور مطلب
issue صدور مطلب
subjected مطلب زیرموضوع
gist مطلب عمده
clipped speech حذف مطلب
subject مطلب زیرموضوع
enjambment ادامهء مطلب
press releases مطلب مطبوعاتی
label prefix پیشوند مطلب
the point [of the matter] اصل مطلب
the salient point <idiom> اصل مطلب
label alignment هم ترازی مطلب
precis چکیده مطلب
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
The crux of the matter . The quintessence. جان کلام ( مطلب )
Lets get to the point. بپردازیم به اصل مطلب
cliff hanger مطلب یا داستان جالب
under pledge of secrecy با قول کتمان مطلب
lowdown <idiom> لپ مطلب ،حقیقت موضوع
hit the bull's-eye <idiom> به اصل مطلب رسیدن
that is not the case مطلب چنین نیست
cliff-hangers مطلب یا داستان جالب
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
repeating label برچسب یا مطلب مکرر
round about دور سر گرداندن مطلب
cliff-hanger مطلب یا داستان جالب
to overleap oneself از مطلب پرت شدن
the matter is perplexed مطلب پیچیده است
comprehension test ازمون فهم مطلب
point of the agenda اصل مطلب فهرست برنامه
circumgyration دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
to go into the matter به این مطلب رسیدگی کردن
item of the agenda اصل مطلب فهرست برنامه
contraposition قلب مطلب بطریق منفی
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] این مطلب بخودی خود
for brevity's sake از بهر کوتاه کردن مطلب
the point is اصل مطلب این است
you must have know this حتما` این مطلب را شمامیدانستید
overtype mode حالت تایپ روی مطلب
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
typeover mode حالت تایپ روی مطلب
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
you must know this شما باید این مطلب را بدانید
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slurred لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
slurs لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
We shall look into the matter in due ( good ) time . درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
slur لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
slurring لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
I wI'll not comment on this issue. درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
he rode me off on a side issue نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
May be I can interest you in this issue . شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
palinode قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
what matters is that ... اصل مطلب [چیزی که مهم است] این است که ...
learning curve منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
typeover توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
primal اصلی
initialed اصلی
arch اصلی
arch- اصلی
arches اصلی
firsthand اصلی
elementary اصلی
organic اصلی
main lines خط اصلی
initials اصلی
text اصلی
master اصلی
main door در اصلی
fundametal اصلی
ingrown اصلی
isogeny هم اصلی
immanent اصلی
initialling اصلی
initialled اصلی
functional اصلی
quintessential اصلی
initialing اصلی
line link خط اصلی
main attack تک اصلی
head اصلی
inherent اصلی
main deck پل اصلی
germinal اصلی
primordial اصلی
intrinsic اصلی
principle اصلی
principal اصلی
essentials اصلی
primary اصلی
main <adj.> اصلی
aboriginals اصلی
aboriginal اصلی
primarily اصلی
main line خط اصلی
seminal اصلی
main خط اصلی
first-hand اصلی
fundamental اصلی
mastered اصلی
trunk خط اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com