Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
Other Matches
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
issuant
صادر کننده
exporters
صادر کننده
exporter
صادر کننده
originators
صادر کننده پیام
warrantor
صادر کننده warrant
originator
صادر کننده پیام
issuing bank
بانک صادر کننده
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
underwriters
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
consumer credit
اعتبار مصرف کننده
authenticator
تایید کننده اعتبار اسناد
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
discreditably
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
perpetual bonds
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
backlog
پشتوانه
backlogs
پشتوانه
bankroll
پشتوانه
backing
پشتوانه
funded
پشتوانه
fund
پشتوانه
mercantile papers
برگهای بهاداربازرگانی
sageittate leaves
برگهای پیکانی
the f. of a tree
برگهای درخت
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
unfinanced
بدون پشتوانه
backing
پشتوانه پولی
heterophyllous
دارای برگهای جوربجور
gigas
برگهای ضخیم تر و تیره تر
yellowing leaves
برگهای زرد شونده
acinceous
دارای برگهای شمشیری
flaggy
دارای برگهای شمشیری
gold standards
سیستم پشتوانه طلا
fiat money
پول بدون پشتوانه
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
wildcat money
پول بدون پشتوانه
stringing
نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
process server
مامور ابلاغ برگهای قانونی
dialysepalous
دارای کاس برگهای جدا
acutifoliate
دارای برگهای نوک تیز
shinplaster
اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
monometalism
سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
half evergreen
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
interleaf
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
ivy geranium
یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
pot pourri
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
borrow pit
قرضه
prest
قرضه
loans
قرضه
loaning
قرضه
loan
قرضه
bond
سند قرضه
debenture
سهم قرضه
coupon
سند قرضه
bond predium
قرضه با سود
coupons
سند قرضه
debenture
اوراق قرضه
fiduciary bond
قرضه شرافتی
national debt
قرضه ملی
obligations
اوراق قرضه
bonus
پاداش قرضه
bond
اوراق قرضه
borrow pit
محل قرضه
debenture
سند قرضه
savings bond
اوراق قرضه
obligation
اوراق قرضه
public debt
قرضه عمومی
savings bond
سهام قرضه
debenture stock
سهام قرضه
bearer bond
سند قرضه
bonuses
پاداش قرضه
national debt burden
بار قرضه ملی
bearer bond
قرضه بدون نام
mortgage bond
سند قرضه گروئی
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
registered bond
اوراق قرضه با نام
interim certificates
سند قرضه موقتی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
bond issue
صدور اوراق قرضه
debenture
برگ یا سهم قرضه
government bonds
اوراق قرضه دولتی
funded
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
تنخواه قرضه دولتی سهام
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
security
گرو سهام قرضه دولتی
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bearer stock
سهام و اوراق قرضه بدون نام
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emanates
صادر شدن
export
صادر کردن
exporting
صادر کردن
exported
صادر کردن
issue
صادر کردن
issuable
صادر کردنی
issues
صادر شدن
issued
صادر کردن
issued
صادر شدن
issue
صادر شدن
send out
صادر کردن
emanative
صادر شونده
promulge
صادر کردن
issues
صادر کردن
pronounces
صادر کردن
outgoing
صادر شونده
emanating
صادر شدن
emitting
صادر کردن
emitted
صادر کردن
emits
صادر کردن
emit
صادر کردن
pronounce
صادر کردن
emanate
صادر شدن
emanated
صادر شدن
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
coupon payments
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
re export
دوباره صادر کردن
to export something
[from / to a country]
صادر کردن
[به یا از کشوری]
certificate
گواهی صادر کردن
issue a warning
اخطار صادر کردن
pass a sentence
حکم صادر کردن
to issue instructions
دستور صادر کردن
certificates
گواهی صادر کردن
ago
: صادر شدن پیش رفتن
underwrites
پذیره نویسی صادر کردن
underwrite
پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out
قاچاقی صادر کردن یافرستادن
underwrote
پذیره نویسی صادر کردن
underwritten
پذیره نویسی صادر کردن
underwriting
پذیره نویسی صادر کردن
contango
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
serrate leaves
برگهای ارهای یا دندانه دندانه
broadcast
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
chartering
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
summary judgment
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
charters
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
broadcasts
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
charter
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
passed
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protest
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
passes
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protested
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
pass
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protests
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
interrupting
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
exparte
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
class a pay reservation
کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
condonation
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
intervention
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
war crimes
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
influenced
اعتبار
influence
اعتبار
prestige
اعتبار
influences
اعتبار
values
اعتبار
estimate
اعتبار
appropriation symbol
کد اعتبار
budgeted
اعتبار
budgets
اعتبار
estimating
اعتبار
estimates
اعتبار
estimated
اعتبار
line of cerdit
خط اعتبار
entitlements
اعتبار
entitlement
اعتبار
credibility
اعتبار
value
اعتبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com