Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
lily pad	برگ شناور زنبق ابی
Other Matches
lilies	زنبق زنبق رشتی
lily	زنبق زنبق رشتی
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floated	شناور شدن شناور بودن
icebergs	کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg	کوه یخ شناور توده یخ شناور
float	شناور شدن شناور بودن
floats	شناور شدن شناور بودن
gladiola	زنبق
gladiolus	زنبق
white lily	زنبق
flags	زنبق
gladiole	زنبق
flag	زنبق
crinoid	زنبق مانند
day lily	زنبق رشتی
sword flag	زنبق زرد
candle ring	زنبق شمعدان
japanese iris	زنبق ژاپونی
lily of the valley	زنبق الوادی
segolily	زنبق پایا
lilies of the valley	زنبق الوادی
orris	زنبق زرد
gulls	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
sedge	جگن زنبق زرد
sedges	جگن زنبق زرد
iris	جنس زنبق وسوسن
grass tree	نوعی زنبق استرالیایی
Fleur-de-lis	[تزئینات گل زنبق یا سوسن]
irises	جنس زنبق وسوسن
fleur-de-lys	[تزئینات گل زنبق یا سوسن]
lily white	سفید چون زنبق
sego	پیاز خوراکی زنبق
fleur de lis	گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys	گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce	گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
pontoons	پل شناور
pontoon	پل شناور
buoyant	شناور
ballcocks	شناور
floating	شناور
vessel	شناور
pack ice	یخ شناور
ballcock	شناور
on the float	شناور
nectonic	شناور
free swimming	شناور
flying bridge	پل شناور
floaty	شناور
floating fundation	پی شناور
floating bridge	پل شناور
float bridge	پل شناور
drift ice	یخ شناور
bouyant foundation	پی شناور
vessels	شناور
floated	شناور
floats	شناور
float	شناور
afloat	شناور
above water <adj.>	شناور
float	شناور بودن
floating grid	شبکه شناور
floating mine	مین شناور
floating point	با ممیز شناور
floating gyro	ژایرو شناور
floating point	ممیز شناور
plunger piston	پیستون شناور
float	شناور شدن
floating dock	حوض شناور
floating charactep	دخشه شناور
bouyancy pump	پمپ شناور
bouyant foundation	پایه شناور
carburetor float	شناور کاربراتور
dipped electrode	الکترود شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
dipping enamel	لعاب شناور
dipping varnish	لاک شناور
floated	شناور شدن
drifting mine	مین شناور
float guage	اشل شناور
float into position	شناور شدن
float test	ازمون شناور
float valve	دریچه شناور
float well	چاه شناور
floater	جسم شناور
floating aquatics	ابزیان شناور
floating audress	نشانی شناور
antisurface	ضد ناوهای شناور
ice field	یخزار یخ شناور
buoy	رهنمای شناور
buoy	راهنمای شناور در اب
buoyed	رهنمای شناور
buoyed	جسم شناور
buoyed	شناور ساختن
oil slicks	نفت شناور
buoy	جسم شناور
buoy	شناور ساختن
buoyed	راهنمای شناور در اب
buoying	رهنمای شناور
phytoplankton	گیاهان شناور
buoys	جسم شناور
buoys	شناور ساختن
nekton	جانور شناور
buoys	راهنمای شناور در اب
natatores	مرغان شناور
life bouy	رهنمای شناور
levitative	شناور در هوا
oil slick	نفت شناور
plunge valve	سوپاپ شناور
zooplankton	جانوران شناور
buoying	جسم شناور
plungers	پیستون شناور
buoying	شناور ساختن
submersible pump	پمپ شناور
submergible pump	پمپ شناور
buoying	راهنمای شناور در اب
buoys	رهنمای شناور
pontoon bridge	پل شناور قایقی
immersion thermometer	دماسنج شناور
adrift	شناور مهارشده
pontoons	طراده شناور
wafted	شناور ساختن
waft	شناور ساختن
floats	شناور بودن
booms	دستگاه شناور
booming	دستگاه شناور
floats	شناور شدن
barge	تراده شناور
barged	تراده شناور
pontoons	اسکله شناور
vessels	یگان شناور
swim	شناور شدن
swims	شناور شدن
wafting	شناور ساختن
pontoon	اسکله شناور
floated	شناور بودن
vessel	یگان شناور
pontoon	طراده شناور
barges	تراده شناور
boomed	دستگاه شناور
boom	دستگاه شناور
wafts	شناور ساختن
icebergs	توده یخ شناور
bays	پل رابط در پل شناور
iceberg	توده یخ شناور
baying	پل رابط در پل شناور
floe	تخته یخ شناور
plunger	پیستون شناور
bayed	پل رابط در پل شناور
lifebuoys	گوی شناور
bay	پل رابط در پل شناور
immersion heaters	اب گرم کن شناور
immersion heater	اب گرم کن شناور
lifebuoy	گوی شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point rutine	روال ممیز شناور
float	روی اب نگهداشتن شناور
floating rate of exchange	نرخ شناور ارز
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
light buoy	راهنمای شناور چراغدار
natant	شناور یامتحرک دراب
floats	روی اب نگهداشتن شناور
rafts	دسته الوار شناور بر اب
plunger	شناور کاربوراتور غوطه ور
plungers	شناور کاربوراتور غوطه ور
watching mine	مین شناور در سطح اب
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
submersible	غوطه ور شناور زیرابی
snagline mine	مین با شاخک شناور
short scope buoy	بویه شناور قائم
power driven vessel	یگان شناور موتوری
popping plug	طعمه ماهیگیری شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
plunge battery	باتری با الکترد شناور
raft	دسته الوار شناور بر اب
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating base	پایگاه شناور دریایی
wreck	شناور غرق شده
floating exchange rate	نرخ شناور ارز
floating drydock	حوضچه شناور خشک
popper	طعمه شناور ماهیگیری
back float	شناور شدن روی اب
consolidated pack ice	مجموعه یخهای شناور
bottom mine	مین شناور عمقی
poppers	طعمه شناور ماهیگیری
buoyant mine case	جعبه مین شناور
drift fishing	ماهیگیری از قایق شناور
floating point constant	ثابت ممیز شناور
wrecks	شناور غرق شده
wrecking	شناور غرق شده
floated	روی اب نگهداشتن شناور
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
immersed	غوطه ور کردن شناور نمودن
immerses	غوطه ور کردن شناور نمودن
chess	سطح شیب دار پل شناور
center of buoyancy	مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
immersing	غوطه ور کردن شناور نمودن
deadman's float	شناور بودن با دستهای باز
immerse	غوطه ور کردن شناور نمودن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com