English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
in legal parlance بزبان یا عباراتی حقوقی
Other Matches
browsed جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browse جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browses جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
capella بزبان
utter بزبان اوردن
uttered بزبان اوردن
slang بزبان عامیانه
latine بزبان لاتینی
utters بزبان اوردن
gallice بزبان فرانسه
indispensables بزبان شوخی
inexpressibles بزبان شوخی
alpha aurigae عیوق بزبان
incorporating شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
romanic متکلم بزبان رومی
slang بزبان یا لهجه مخصوص
uvular وابسته بزبان کوچک
doggie سگ بزبان کودکان سگ کوچک
formulating بیان داشتن بزبان ریاضی
formulated بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates بیان داشتن بزبان ریاضی
formulate بیان داشتن بزبان ریاضی
PO پبشاب دان بزبان کودکان
retranslate دوباره بزبان نخستین دراوردن
vulgarization تعمیم چیزی بزبان ساده
arabist عالم بزبان و علوم عربی
They were talking in Spanish . بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
I spoke my mind. آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
latinity شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
nuncupation افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
class b allotment کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
juridical حقوقی
de jure حقوقی
soundex code کد حقوقی
jural حقوقی
legal حقوقی
legal fiction تصور حقوقی
soundex code کد حقوقی پرسنلی
legal advisor مشاور حقوقی
legal committee کمیته حقوقی
legal department اداره حقوقی
jeopardy گرفتاری حقوقی
corporate body شخص حقوقی
pay voucher حواله حقوقی
legal entity شخص حقوقی
legal person شخص حقوقی
legal personality شخصیت حقوقی
juristically از لحاظ حقوقی
pay grade ضریب حقوقی
juridically از لحاظ حقوقی
legal responsibility مسئوولیت حقوقی
juridical personality شخصیت حقوقی
pay voucher سند حقوقی
law agent نماینده حقوقی
law term اصطلاح حقوقی
legal adviser مشاور حقوقی
medicolegal پزشکی- حقوقی
juridical person شخص حقوقی
civil proceedings اقدامات حقوقی
solicitors مشاور حقوقی
artificial persons اشخاص حقوقی
jurisprudence علم حقوقی
civil داخلی حقوقی
solicitor مشاور حقوقی
commentaries تفسیر حقوقی
Legal Advisor مشاور حقوقی
legal مشروع حقوقی
legal counsel مشاور حقوقی
commentary تفسیر حقوقی
indictable <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
punishable <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
penal <adj.> مستوجب مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
actionable <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
to obtain legal advice مشاوره حقوقی دریافتن
actionable <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
chargeable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
culpable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
indictable <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
penal <adj.> قابل مجازات [حقوقی]
penal <adj.> قابل تعقیب [حقوقی]
indictable <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
penal <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
penal <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
penal <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
actionable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
penal <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
punishable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
penal <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> اتهام پذیر [حقوقی]
indictable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
penal <adj.> سزاوار مجازات [حقوقی]
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
lawyers مشاور حقوقی حقوقدان
military pay order لیست حقوقی پرسنل
chargeable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
jurisconsult فقیه مشاور حقوقی
isonomy تساوی سیاسی و حقوقی
corporate دارای شخصیت حقوقی
action جریان حقوقی تعقیب
actions جریان حقوقی تعقیب
institution اصل حقوقی بنگاه
civil low سیستم حقوقی رم باستان
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
lawyer مشاور حقوقی حقوقدان
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
The formalities of judicial process. تشریفات حقوقی وقضایی
writer to the signet مشاور حقوقی اسکاتلندی
actionable <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
legal fiction فرض قانونی فرضیه حقوقی
corporations که دارای شخصیت حقوقی باشند
exemption from territorial jurisdiction معافیت از سیستم حقوقی یک کشور
docket دفتر ثبت دعاوی حقوقی
corporative وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
administrative(financial,legal)process. جریان اداری (مالی .حقوقی )
company secretary مسئول مالی و حقوقی شرکت
docketed دفتر ثبت دعاوی حقوقی
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
docketing دفتر ثبت دعاوی حقوقی
actionable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
chargeable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
culpable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
indictable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
penal <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
punishable <adj.> قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
dockets دفتر ثبت دعاوی حقوقی
chargeable <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
punishable <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
penal <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
corporation که دارای شخصیت حقوقی باشند
indictable <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
culpable <adj.> قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
to initiate legal action دعوی حقوقی را راه انداختن [حقوق]
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
I will be instigating [initiating] legal proceedings. من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
corporations شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
transliterate عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
birthright حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
corporator گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
disincorporate ازامتیازات اصنافی یاشخصیت حقوقی محروم کردن
consultary response نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
judge made law نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
Solicitor General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
Solicitors General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
canon low هیچ یک ازدادگاههای CL اعم از حقوقی یا جزایی متبع نیست
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
interplead پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
duress در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
feather bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com