English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
stand بستهای فولادی کورهای بلند
Other Matches
chimney shaft دودکش کورهای
forg welding جوشن کورهای
furnace forge اهنگری کورهای
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
crematory کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
incinerators کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
unpacked غیر بستهای
package program برنامه بستهای
packaged software نرم افزار بستهای
unpacking غیر بستهای کردن
unpack غیر بستهای کردن
unpacks غیر بستهای کردن
laced column ستون مشبک با بستهای چپ وراست
babbitt metal فیز یاطاقان هم بستهای از قلع
springer قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
unpacking غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
packet switching ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
stirrups میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
compressed air tunnel تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
steel dam سد فولادی
cogged ingot شمش فولادی
steel band نوار فولادی
steel bands نوار فولادی
steel square گونیای فولادی
steel cap کلاه فولادی
steeliness خاصیت فولادی
steel construction ساختمان فولادی
steel pipe لوله فولادی
steel industries صنایع فولادی
steel sheet ورق فولادی
steel framed structured سازه فولادی
steel framed structured ساختمان فولادی
steel facing membrane پرده فولادی
steel sheet piling سپرکوبی فولادی
steel jacket پوشش فولادی
cogged ingot شمشه فولادی
steel wire rope طناب فولادی
flexible steel wire rope طناب فولادی خم شو
steel wire سیم فولادی
armature میله فولادی
steel chimmey دودکش فولادی
grating شبکه فولادی
gratings شبکه فولادی
steelblue <adj.> <noun> آبی فولادی
reinforced concrete construction ساختمان بتن فولادی
reinforced concrete carcase اسکلت بتن فولادی
flexible mild steel wire rope طناب فولادی نرم
extra special flexible wire rope طناب فولادی ویژه
reinforced concrete pipe لوله بتن فولادی
pile planking دیوار سپر فولادی
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
rolled steel joist تیرچه فولادی نوردشده
gussets صفحه فولادی اتصال
tubular steel scaffold داربست لولهای فولادی
steel blue رنگ ابی فولادی
gusset صفحه فولادی اتصال
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
styli قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styluses قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
high quality sheet steel ورق فولادی با کیفیت خوب
stilus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
steel casting پروفیل فولادی ریخته گری
capel سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
sheet pile سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
concrete steel سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
beryllium فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
tempered steel فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
hawser طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
billeting دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billeted دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billet دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billets دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
hawsers طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
knuckle sprue استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
jigs اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
jig اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
internal wrenching bolt پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
baseplate پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
structrual engineering industry صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
eminent بلند
amplifiers بلند گو
amplifier بلند گو
soaring بلند
forte بلند
uplands بلند
megaphone بلند گو
megaphones بلند گو
long- بلند
upland بلند
vociferous بلند
rumbustious بلند
towering بلند
loud speaker بلند گو
fortes بلند
lengthwise بلند
talll بلند
talll قد بلند
mouth filling بلند
highfalutin بلند
pointers خط کش بلند
pointer خط کش بلند
legged پا بلند
eton collan بلند
grandiose بلند
loftily بلند
willowy بلند
skyscraper بلند
skyscrapers بلند
tall بلند
tall قد بلند
taller بلند
taller قد بلند
tallest بلند
aloud بلند
longest بلند
loudspeaker بلند گو
high بلند
highs بلند
long بلند
longed بلند
longer بلند
longs بلند
high grown بلند قد
loudly بلند
tallest قد بلند
high (1 9 to 36) بلند
highest بلند
hessian boot چکمه بلند
anchor at short stay لنگر بلند
grandiloquence بلند پروازی
aquacade فوارهء بلند
gigas رویش بلند تر
ambitions بلند پروازی
moppy کلفت بلند
ambitions بلند همتی
banquette زمین بلند
ascends بلند شدن
giant swing تاب بلند
alto relievo برجسته بلند
alp قله بلند
alp کوه بلند
loudish اندکی بلند
loudmouthed بلند اواز
elevate بلند کردن
hoists بلند کردن
liberal نظر بلند
ambition بلند پروازی
liberals نظر بلند
gaberdine ردای بلند
high flying بلند خیال
high flying بلند پرواز
high crowned نوک بلند
high grown بلند بالا
ascend بلند شدن
gantlope دستکش بلند
downland چراگاه بلند
capote شنل بلند
arising بلند شدن
arises بلند شدن
chivalric بلند همت
arise بلند شدن
clarion شیپور بلند
outdoor antenna انتن بلند
oxlip پامچال بلند
plyanthus پامچال بلند
coamings لبه بلند
gauntlets دستکش بلند
boisterous laughter خنده بلند
elevated ground زمین بلند
ascended بلند شدن
exalts بلند کردن
promontories دماغه بلند
exalting بلند کردن
bigmouthed صدا بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com