Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
It depends on its quality.
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
Other Matches
fall wool
پشم پاییزه
[پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop.
بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
deterministic
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
debt of honour
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scrolls
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
bed factor
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
garbage
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gigo
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gates
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
conditional
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
circumstantiality
حالت وکیفیت
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
prototype tests
ازمایشهای مرغوبیت
quality control
کنترل مرغوبیت
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
chart of attributes
جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
summer resorts
ییلاق عشایر
[فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
relationships
بستگی
cohesion
هم بستگی
vicinity
بستگی
concern
بستگی
kinship
بستگی
obturation
بستگی
gelation
بستگی
bind
بستگی
binds
بستگی
concerns
بستگی
closures
بستگی
deligation
بستگی
congelation
بستگی
congealment
بستگی
dependance
بستگی
dependence
بستگی
relationship
بستگی
closure
بستگی
siding
بستگی بحزب
liaises
بستگی داشتن
liaised
بستگی داشتن
liaising
بستگی داشتن
liaise
بستگی داشتن
liaison
بستگی رابطه
dependencies
بستگی نیازمندی
liaisons
بستگی رابطه
sidings
بستگی بحزب
connubiality
بستگی زناشویی
dependency
بستگی نیازمندی
total binding energy
انرژی بستگی کل
up to
<idiom>
بستگی داشتن به
tthrombosis
خون بستگی
connection
بستگی نسبت
connexions
بستگی نسبت
binding potential
پتانسیل بستگی
syndesis
بهم بستگی
binding energy
انرژی بستگی
count on
<idiom>
بستگی داشتن به
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
particularity
بستگی بعقاید خاصی
principle of intimacy
اصل بهم بستگی
co relation
بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
correlation
بستگی دوچیز باهم
press (push) one's luck
<idiom>
به شانس بستگی داد
unconditional
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
embolism
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
Depending on how late we arrive ...
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolisms
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
brute force method
روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
unconditional
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
random access
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
are there any remarks?
دارد
he is ill with fever
تب دارد
chains
دارد.
heavy fighting is in progress
دارد
he has worms
دارد
chain
دارد.
there is a time for everything
دارد
hast
او دارد
he has a rage for money
دارد
has
دارد
the probability is
احتمال دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
the reason is two fold
دودلیل دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
viruses
وجود دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
virus
وجود دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
walls have ears
گوش دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
Windows GDI
بیتی دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
he is fifty
تمام دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
it has sides
سه پهلو دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
it is usual with him
عادت دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
god is
خداوجود دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
the switch is on
برق جریان دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
length
خط با طول جر حرف دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
lengths
خط با طول جر حرف دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
significance
معنای مخصوص دارد
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com