Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
to toil up hill
بسختی از سر بالایی رفتن
Other Matches
wades
بسختی رفتن
waded
بسختی رفتن
wading
بسختی رفتن
wade
بسختی رفتن
second sight
نهان بینی بسختی راه رفتن
barely
<adv.>
بسختی
just
[enough]
<adv.>
بسختی
stiffly
بسختی
like fury
بسختی
sorely
بسختی
rigorously
بسختی
ploddingly
بسختی
rigidly
بسختی
hardly
بسختی
arduously
بسختی
accolades
سر بالایی
accolade
سر بالایی
upward
بالایی
superior
بالایی
superiors
بالایی
upper
بالایی
uppers
بالایی
uphill
سر بالایی
over-
بالایی
upwards
بالایی
upper deck
پل بالایی
upperlimit
حد بالایی
upper limit
حد بالایی
over
بالایی
clambered
بسختی بالارفتن
clamber
بسختی بالارفتن
to scratch up
بسختی اندوختن
clambering
بسختی بالارفتن
with d.
بسختی بزحمت
clambers
بسختی بالارفتن
to rub through or along
بسختی گذراندن
to be down up
بسختی رفتارکردن با
to rough it
بسختی تن دردادن
souse
بسختی افتادن اب نمک
surface width
عرض بالایی
upper floor
اشکوب بالایی
topsawyer
اره کش بالایی
topping lift
مهار بالایی
upper transit
تار بالایی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
wedging
گوه چوبی بسختی راندن
wedged
گوه چوبی بسختی راندن
wedge
گوه چوبی بسختی راندن
wedges
گوه چوبی بسختی راندن
head
بخش بالایی وسیله
beer moustache
رد آبجو روی لب بالایی
juice moustache
رد آبمیوه روی لب بالایی
gunwale
لبه بالایی دیوارکشتی
gunnel
لبه بالایی دیوارکشتی
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
roll in
<idiom>
باقیمت بالایی رسیدن
upside
قسمت بالایی فوقانی
trounce
سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trounces
سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trounced
سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trouncing
سخت زدن بسختی تنبیه کردن
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
upper wing
بال بالایی در هواپیمای دوباله
gunwale
لبه بالایی دیواره قایق
top of the loom
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
geison
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
moustache
رد نوشیدنی روی لب بالایی
[مانند شیر یا آبجو و غیره]
deceleron
شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
gaff
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
negative stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
putters
ور رفتن
to hang back
پس رفتن
to d.deep in to
فر رفتن در
swiping
کش رفتن
crawled
رفتن
swiped
کش رفتن
swipe
کش رفتن
to go to the bottom
ته رفتن
to make ones getaway
در رفتن
to do a guy
در رفتن
shrinking
اب رفتن
shrinks
اب رفتن
puttering
ور رفتن
puttered
ور رفتن
putter
ور رفتن
retracted
تو رفتن
crawl
رفتن
retracting
تو رفتن
retracts
تو رفتن
retract
تو رفتن
go
رفتن
to boil over
سر رفتن
goes
رفتن
shrink
اب رفتن
to do out of
کش رفتن
twiddling
ور رفتن
to go to mess
رفتن
to go backward
پس رفتن
gang
رفتن
gangs
رفتن
to go bang
در رفتن
meddles
ور رفتن
meddled
ور رفتن
meddle
ور رفتن
retrograde
پس رفتن
to go back ward
پس رفتن
sinks
ته رفتن
twiddles
ور رفتن
to pair off
رفتن
twiddled
ور رفتن
to get over
رفتن از
sink
ته رفتن
to get one's monkey up
از جا در رفتن
twiddle
ور رفتن
to get away
رفتن
filch
کش رفتن
filched
کش رفتن
filches
کش رفتن
admit
رفتن
receded
پس رفتن
going
رفتن
to fly off
در رفتن
to fall short
کم رفتن
to fall away
پس رفتن
to fall away
رفتن
retire
پس رفتن
admits
رفتن
admitting
رفتن
filching
کش رفتن
regressing
پس رفتن
to foot it
رفتن
regresses
پس رفتن
regressed
پس رفتن
regress
پس رفتن
to flow over
سر رفتن
retires
پس رفتن
crawls
رفتن
to sleep fast
رفتن
recedes
پس رفتن
recede
پس رفتن
snitching
کش رفتن
to skirt along the coast
رفتن
snitched
کش رفتن
snitch
کش رفتن
pilfers
کش رفتن
pilfering
کش رفتن
niggle
ور رفتن
make off
در رفتن
glom on to
کش رفتن
hedge
در رفتن
short-changing
کش رفتن
short-changes
کش رفتن
betake
رفتن
bleneh
پس رفتن
niggled
ور رفتن
to whisk away or off
رفتن
snitches
کش رفتن
to take to ones heels
در رفتن
pullback
پس رفتن
fall into a rage
از جا در رفتن
nim
کش رفتن
fribble
ور رفتن
niggles
ور رفتن
to peter out
پس رفتن
to break loose
در رفتن
break loose
در رفتن
hedges
در رفتن
pilfered
کش رفتن
hang around
ور رفتن
departure
رفتن
departures
رفتن
snip
کش رفتن
hedged
در رفتن
snipped
کش رفتن
snipping
کش رفتن
abstract
کش رفتن
jauk
ور رفتن
To go
رفتن
mog
رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com