English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rock brake بسفایج معمولی
Other Matches
male fern بسفایج
polypody بسفایج
fern جماز بسفایج
ferns جماز بسفایج
copybook معمولی
faceless معمولی
received معمولی
usu معمولی
longhand خط معمولی
wonted معمولی
routines معمولی
routinely معمولی
standards معمولی
ordinary معمولی
normal معمولی
routine معمولی
conventional معمولی
open cheque چک معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
ferial معمولی
light water اب معمولی
standard معمولی
piper nigrum فلفل معمولی
nonstandard غیر معمولی
medium lampholder سرپیچ معمولی
man in the street فرد معمولی
plain concrete بتن معمولی
ethanol الکل معمولی
ethyl alcohol الکل معمولی
commonplace معمولی مبتذل
workaday معمولی عادی
standards طبیعی یا معمولی
general cargo کالای معمولی
hepatica غافث معمولی
ornery عادی معمولی
ornary عادی معمولی
standard gauge اندازه معمولی
ordinal type نوع معمولی
ambient پس زمینه معمولی
wrought iron اهن معمولی
banal مبتذل معمولی
onery عادی معمولی
ordinary clay خاک رس معمولی
normal permeability نفوذپذیری معمولی
ap seogi ایستادن معمولی
civil time ساعت معمولی
normal interval فاصله معمولی صف
normal good کالای معمولی
unselected clay خاک رس معمولی
ordinary share سهام معمولی
common link حلقه معمولی
common whipping بست معمولی
standard طبیعی یا معمولی
mulberries توت معمولی
mulberry توت معمولی
common معمولی متعارفی
commoners معمولی متعارفی
commonest معمولی متعارفی
general کلی معمولی
general معمولی و نه مخصوص
generals کلی معمولی
generals معمولی و نه مخصوص
mass concrete بتن معمولی
undressing جامه معمولی
mean پست معمولی
meaner پست معمولی
meanest پست معمولی
complement تعارفات معمولی
complemented تعارفات معمولی
complementing تعارفات معمولی
complements تعارفات معمولی
undress جامه معمولی
undresses جامه معمولی
American bond آجرچینی معمولی
typical <adj.> بافت معمولی
standard bar میله معمولی
standard brick اجر معمولی
everyday معمولی مبتذل
single precision با دقت معمولی
rudas پست معمولی
standard motor موتور معمولی
normal عادی معمولی
standard trench سنگر معمولی
street virus ویروس معمولی
white mulatto توت معمولی
the a merchant سوداگر معمولی
irregular غیر معمولی
procedure message پیام معمولی
ranko سرباز معمولی
charge hand کارگر معمولی
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
joiner door درب معمولی ناو
l antenna انتن معمولی رادیو
martlet پرستوی معمولی اروپایی
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
ordinary grasp گرفتن میله معمولی
week day روز معمولی هفته
normal sulphation of battery سولفاتی شدن معمولی
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
outre خارج از حدود معمولی
normal charge خرج معمولی توپ
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
milkwort پلی گالای معمولی
meadow mushroom قارچ خوراکی معمولی
head cold سرماخوردگی معمولی زکام
route راه جریان معمولی
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
walks گام معمولی اسب
stand سطح معمولی اب دریا
walk گام معمولی اسب
well worn پیش پا افتاده معمولی
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
conventional milling machine دستگاه فرز معمولی
routes راه جریان معمولی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
chamomile بابونه معمولی یامعطر
walked گام معمولی اسب
normal magnetization curve خم مغناطیس پذیری معمولی
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
common stock سهام معمولی شرکت
conventional جنگ افزارهای معمولی
well-worn پیش پا افتاده معمولی
bracket حالت معمولی کروشه
It was the usual scene. صحنه [موقعیت] معمولی بود.
ordinary پیام معمولی از نظر ارجحیت
ordinary differential equation [ODE] معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
normalised بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance تعمیر ونگهداری غیر معمولی
guttersnipe نوک دراز یا پاشله معمولی
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
normalizes بصورت عادی و معمولی دراوردن
fair wear and tear خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
normalize بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalises بصورت عادی و معمولی دراوردن
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
snail mail اصط لاح عامیه به پست معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
service ceiling سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
it is of a normal size دارای اندازه عادی یا معمولی است
entremets غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
air hardening سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
mufti جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
fosse commune [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
quad چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
offices استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
man down بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
quads چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
gyroplane نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
superspeedway مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
sub woofer هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
dial up line خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
doubled up مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
doubled مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
working sails بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
mantissa رقم اعشاری لگاریتم معمولی افزایش عدد اعشاری
teletext روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
extrasensory ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
case حرف بزرگ یا حرف معمولی [فناوری چاپ]
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
palnut مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
German thyme آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com